در ابتدای این نشست دکتر
گیتا علی آبادی ،مدیر کل دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ضمن خوش آمد گویی به
دوستانی که در این نشست حضور داشتند این سؤال را مطرح کرد که:آیا رسانه ها توانسته
اند اعتماد مخاطبان را جلب کنند؟
غبیشاوی ؛معاون سر دبیر پایگاه خبری عصر ایران در ابتدای
نشست اظهار داشت:بحث بسیار ساده، ابتدایی و بدیهی و در عین حال بسیار سخت، پیچیده
و مبهم است. یعنی جزو مباحث بحثبرانگیز در کشورهای جهان سوم، به ویژه ایران است.
چون این مباحث در کشورهای درحال توسعه برای روزنامهنگاران حل شده و بیشتر مناقشه
بین روزنامهنگاران و غیرروزنامهنگاران است اما در ایران مناقشه بین خود روزنامهنگاران
است چون به یک جمعبندی و نظر واحد نرسیدیم. موضوع اعتماد مخاطب به رسانه است و
باید گفت اگر مخاطب به رسانه اعتماد نکند محتوایی که از رسانه دریافت میکند باور
نخواهد کرد و از تاثیر محتوایش کاسته خواهد شد و در نتیجه کارکرد رسانه بیمعنی میشود.
عوامل اعتمادساز مثل دیگر مباحث علوم انسانی صفر یا صد نیست و نتیجه کم و زیاد
است. حال در گام اول باید پرسید،که آیا مخاطب برای رسانه اهمیت دارد؟ در نظر بگیریم
اگر مخاطب محتوای رسانه را باور نکند چه اتفاقی میافتد؟ باید گفت مثل هر بنگاه
اقتصادی دیگری اگر مراجعهکننده، درآمد و مشتری نداشته باشد محکوم به تعطیلی خواهد
بود. رسانه اگر مخاطب نداشته باشد، و در بین مخاطبان تاثیرگذار و قابل اعتماد
نباشد به مشکل برمیخورد و نابود میشود حال اگر در چنین شرایطی نابود نشد نشان
دهنده مشکل بزرگتری خواهد بود و آن عدم ارتباط بین رسانه و مخاطب که در ایران
بسیار وجود دارد یا ارتباط استراتژیک وجود ندارد. بسیاری از رسانهها از لحاظ
درآمد به دولت وابستهاند. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته هم هزینه رسانهها را
دولت میپردازد ولی به رابطه تابعیتی نمیانجامد. ما میخواهیم بگوییم در ایران
هزینه مالی را حکومت یا بخش خصوصی میدهد و در نتیجه آن حکومت یا بخش خصوصی بهدنبال
تابعیت رسانه است. نکته بعدی وجود متغیرها و عواملی که باعث افزایش یا کاهش اعتماد
مخاطب به رسانه میشود. این عوامل درون رسانه یا خارج از رسانه هستند. اول از
عوامل درون رسانه شروع میکنیم. گام نخست این است که رسانه باید روشن کند آیا
رسانه است یا ارگان و دستگاه تبلیغاتی؟
بسیاری از رسانهها و افراد مشغول در آن علاقه دارند به
عنوان دستگاه تبلیغاتی فعالیت کنند.
در ادامه نشست مقدم؛مدیر
مسئول سایت الف این سوال را مطرح کرد :که چگونه بیاعتمادی به رسانهها بهوجود میآید
و چگونه جلب اعتماد کنیم؟
با توجه به نظرسنجیها میتوان نتایج دقیق میزان اعتماد و
میزان سهم روزنامهها، صدا و سیما و خبرگزاریها و سایتها در این شرایط را روشن
ساخت و باید گفت گاهی اوقات مراجعه به رسانهها لزوما اعتماد نیست مثل مراجعه به
رسانههای خارجی.
غبیشاوی:رسانه و حکومت باید تکلیف خود را نسبت به رسانه بودن
یا ارگان و دستگاه تبلیغاتی روشن کند. بسیاری از رسانهها در نام و عنوان رسانه
هستند اما کارکردی تبلیغاتی دارند و خودشان این رابطه را پذیرفتهاند و نه تنها در
ایران بلکه در سراسردنیا از رسانه انتظار دستگاه تبلیغاتی یا حداکثر یک روابط
عمومی که در دستهبندی تبلیغات قرار میگیرد، میرود. در این بحث استراتژیک که همه
به تفاوت آن وافقید که مهمترین آن این است که رسانه تلاش دارد به انعکاس واقعیت
بپردازد اما دستگاه تبلیغاتی تلاشش این است که با بزرگنمایی و کوچکنمایی و
نادیده گرفتن خیلی از واقعیتها بر مخاطب تاثیر گذار باشد. یک سری از عوامل هم
خارج از رسانه است مثل میزان آزادی. هر کشوری که آزادی بیشتری داشته باشد اعتماد
بین مردم و رسانه هم بیشتر خواهد بود و باعث بهبود کار رسانهها به واسطه بحثهای
سمبلیک و آکادمیک خواهد بود که نتایج واقعی به بار خواهد آورد و میتوان در وجوه
واقعی به آن پرداخت. بحث دیگر تفکیک خبر از نظر است. خبرهای بسیاری دچار نقص بیطرفی
است و مملو از نظرات خبرنگار و سوگیری است در صورتی که در خبر میبایست حداقلی از
نظرات دخیل باشد.
مقدم:بدون در نظر گرفتن تقدم و تاخر اولین عامل بیاعتمادی
به رسانهها به بیاطلاعی مسئولین و سازمانها به کارکرد و نقش رسانه برمیگردد. برای
مثال سند همکارهایهای راهبردی ایران و در وهله اول میبایست در جلسهای با حضور
وزارت امور خارجه و رسانهها تبیین و رفع ابهام میشد و با تجهیز رسانه به اطلاعات
و وارد شدن آن به میدان جهت ایجاد اعتماد و باورهای درست در مردم و مخاطب اقدام میشد.
درصورتیکه عکس این اتفاق افتاد و سند به این مهمی با اخبار دروغ و شایعات اطلاعرسانی
و باعث جاماندن رسانهها از قافله شد. چرا چون نمیدانستند و گفتند وقتی نمیدانیم
چه کار میتوان کرد؟ در مورد بنزین هم طی جلساتی عنوان شد که باید در بدو کار اطلاعرسانی
به رسانه و بعد افزایش بنزین انجام شود. اما ناگهان جلسات منتفی و یک روز قبل از
اتفاق 8 رسانه دعوت به همفکری میشوند. باید اطمینان داد که این عملکرد نشاندهنده
عدم آگاهی از کارکرد رسانههاست که سلب اعتماد را منجر میشود. در مورد هواپیمای
اوکراین هم حتی کسی به رسانهها نگفت که با احتیاط وارد عمل شوید. طبق فرضیههای
مختلف حتی رسانههای نزدیک به دستگاههای دولتی از این موضوع جاماندند. در تمام موارد
رسانه در آخر ماجرا حضور داشت در حالیکه میتوانست واسطه انتقال اطلاعات از
دستگاهها به مردم و از مردم به دستگاهها باشد. بخش دیگر میل مسئولین به
پنهانکاری، عدم شفافیت و ندادن اطلاعات است. در صورتیکه قانونی داریم به نام حق
دسترسی آزاد به اطلاعات که با توجه به
مقاومت بخشهای مختلف، متضمن زمان طولانی برای جا افتادن در اذهان را به خود
اختصاص میدهد. بخش دیگر نبود روزنامهنگاری تحلیلی در کشور ما است.اگر رسانه با
توجه به حمایتهای قانونی توانایی لازم و زمان زیادی برای یک موضوع صرف میکرد میتوانست
کار تحلیلی ارائه دهد. باید گفت که عملاً نه تنها روزنامهنگاری تحلیلی نداریم
بلکه فقط روزنامهنگاری روزمره داریم. در نتیجه این روزنامهنگاری قابلیت ایجاد
اعتماد ندارد. نکته بعدی عدم احساس امنیت در رسانه که منجر به محافظهکاری شان میشود
که این خود جزو لاینفک ویژگی ذاتی ما شده است. عوامل ایجاد بیاعتمادی مردم نسبت
به روزنامهها عدم احساس امنیت، فقدان اطلاعات دقیق و ترس و احتیاط بیش ازهمه است.
6 یا 7 ماه پیش با توجه به اعلام رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نسبت به رشوه
گرفتن قضات گزارشی منتشر کردیم که منجر به احضارم به دادگاه شد ما متحمل زمان و
هزینه زیاد شدیم تا به اینجا رسیدیم. نکته بعدی ورود غیرحرفهایها یا شهروند خبرنگاران
به این حوزه عامل دیگری جهت سلب اعتماد است. یا اینکار تخصصی است یا هر شهروند
خبرنگار است. یعنی نمیتوان کار را از کسی که تخصص ندارد پذیرفت. فیلمی بدون راستیآزمایی
جریانساز میشود چرا؟ چون فرد بدون تخصص با عنوان شهروند خبرنگار وارد این حوزه
شده است که بهترین حالت آن است که دروغ بودن اخبارش را اثبات کنیم و در نتیجه
رسانههای اجتماعی که میتوانند منبع خوبی باشند را بیاعتبار میکنیم. و ناگزیریم
چون این ابزار در اختیار دروغپردازان و جاعلان قرار گرفته است. نکته دیگر رسانههای
زیادی در خارج کشور با نظام و رسانههای ما دشمناند و در استفاده از ضعفهای ما
تلاش بسیاری میکنند و نقاط قوت را نادیده میگیرند که تاثیر زیادی در سلب اعتماد
نسبت به رسانههای داخلی دارند. نکته دیگر که دوستان هم اشاره کردند یکطرفه بودن
رسانههای داخلی است بد نیست به جای مونولوگ و گفتگوی یک طرفه به دنبال دیالوگ
باشیم. برای مثال در این دیالوگ ارتباطات رسانهها را با مخاطب افزایش دهیم. با
توجه به تجربهام در تمام سطوح خبرنگاری، روزنامهنگاری و سایت ... باید گفت که
روزنامهها در کمترین سطح ارتباط با مخاطب قرار دارند و مخاطب احساس دریافت پاسخ
را ندارد. نظر مردم از طریق کامنتها منتشر نمیشود و تنها راه ترمیم این اعتماد
ترک خورده ارتباط است.
ساکی؛روزنامه نگار:معمولاً اعتماد به رسانهها از بعد نحوه
عملکردشان در بحرانهای سیاسی بررسی میشود که یکی از مهمترین وظایف است و درست
است اما غیر از اعتبار و اعتماد رسانهای ابعاد دیگری هم باید مورد نظر واقع شود.
سال 85 که هنوز وبلاگنویسی مرسوم بود، عمران صلاحی فوت کرد. چندسطری از شعر بچه
جوادیه عمران صلاحی از وبلاگی کپی شد که نویسنده وبلاگ در آخر متن نوشته بود بقیهاش
را حال ندارم بتایپم و رسانهها در کپی مطالب حتی متن وبلاگنویس را هم جزو شعر
منتشر کردند. از آن روز تا به حال تغییری حاصل نشده و وبلاگستان هم که نداریم و فقط
شعری به نام دیگری و با متنی اضافه به جا مانده است.در این شرایط هر چه شعر می و
شراب و ... را از اشعار خیام و هرچه رود و درخت و ... را از اشعار سهراب میدانند
و نشر میدهند. ما باید به این مهم برسیم که اعتبار رسانه در درازمدت به دست میآید
و یک رسانه باید علاوه بر واکنش صحیح و درست در قبال مسائل سیاسی، اجتماعی در دیگر
موضوعات نیز خبر درست و موثق را نشر دهد. گواه این موضوع یک جستوجوی کوتاه و
آماتور ومواجه شدن با انبوه اشتباهات جایگزین است. رعایت این امر خود بعدی از
اعتبار و اعتماد را به بار میآورد. رسانه علاوه بر اینکه دولتی و پشتیبان دولت
است چریک هم هست. رسانهها و مجلههایی با محتوای خبر گمراهکننده یا فیکنیوز و
اخبار غیرقابل استفاده و بدون ارزش خبری و تیتر زرد از اعتبار خود میکاهند. رسانهها
نهتنها واکنش روز ندارند بلکه کلکهای سیاسی هم دارند. برای مثال برای هر منظر
طبیعی مثل جنگل و دره بسته به نظر مسئول ، ثبت جهانی گرفته میشود غافل از اینکه
آن مکان حتی ثبت ملی ندارد و خبرنگار میبایست ثبت ملی را استعلام کند و مشخص میشود
زیر فشار رسانهای ثبت جهانی شده و متاسفانه این روش اطلاعرسانی باعث دلسردی مردم
میشود. حالا قرارداد 25 ساله را هم در کنار این اتفاقات بگذارید و آن طرف توئیتر بدون لحظهای اتلاف وقت به
دنبال منابع مختلفی میگردد تا خبر را بالا ببرد. و باید بگویم که اخبار در توئیتر
در کمتر یک دقیقه تکذیب میشود. ما باید خبر را از جایی بگیریم که منبع و محتوایش
موثق باشد. این موضوعات متنوع و ساده ترمیمی مشکل دارند.
دکتر علیآبادی:در تایید حرف شما باید بگویم اندک تعمق در
تصاویر به خوبی اشتباه مستندات را روشن میکند که خود تاثیری ناخوشایند در ذهن
مخاطب خواهد داشت.
غبیشاوی: با توجه به مسئله اعتمادسازی دراخبار کرونا برای
درج اخبار و آمار شفاف و باورپذیر چه میتوان کرد؟و از چه منابعی باید استفاده کرد؟
آیا مقایسه اخبار داخلی و خارجی روشی مناسب است؟ روزنامهنگاران از چه توصیههایی
جهت انتشار اخبار درست و سریع برای جلوگیری از لطمات آتی جامعه بهره گیرند؟
کرونا باعث ایجاد بحران شد و در این وضعیت رسانه اهمیت
بیشتری پیدا کرد اطلاعات به معنی داده در حجمی بیشتر از حجم متعارف در قبل ضرورت
یافت. در این شرایط بحرانی مخاطب به دریافت اطلاعات نیاز جهشی خواهد داشت. حال
باید پرسید مخاطب حجم زیاد اطلاعات را از کجا باید تأمین کند؟ نوع اول: از رسانههای
داخلی و در غیراینصورت از خارج از کشور و اگر در این مسیر هم موفق نبود از شبکههای
اجتماعی. نوع دوم مخاطب در شرایط غیربحرانی برای تمام رسانهها یک رتبهبندی قائل
است. همانطور که من و شما برای ارتباط با دوستان و آشنایان اعتبارسنجی داریم. مردم
هم در شرایط بحران با اعتبارسنجی خود رسانهها را بهعنوان منبع خبر انتخاب میکنند
که اعتبار بیشتری دارد. رتبهبندی بعدی این است که کدام رسانه اطلاعات مورد نیاز
را بیشتر و دقیقتر و به روزتر ارائه میکند. در بخش اول صحبتها اشاره کردم که
روزنامهنگار سه محدودیت دارد و در سه چارچوب باید کارش را انجام دهد. 1. قانون که
یک سری باید و نبایدها را مشخص کرده و معمولاً رسانههایی بیشتر معتمدند که چارچوبهای
قانونی را بهتر و بیشتر و دقیقتر رعایت کنند. هر کشوری که کیفیت قانونگذاری رسانهایاش
دقیقتر و بهتر باشد اعتماد مردم به رسانههای آن کشور بیشتر خواهد بود. چهارچوب
دوم: اصول حرفهای یعنی در صورت انجام ندادن باید و نبایدها چه مجازاتی اعمال
خواهد شد. در صورت تخطی از اصول حرفهای محازاتی اعمال نمیشود اما میزان اعتبار
کاهش مییابد حال سؤال این است که رسانههای ما تا چه اندازه میتوانند باید و
نبایدهای حرفهای را رعایت کنند؟ این بخش را آقای ساکی مد نظر داشتند. همانطور که
پزشکان، مهندسان و وکلا در تعامل حرفهای با کنفرانسهای بینالمللی خاص خود
هستند. روزنامهنگاران ما هم میبایست به کنفرانسهای خارجی دعوت شوند و از تجارب
دیگر کشورها بهرهمند شوند. اتفاقی که افتاده این است که در بحث قانون، بحث اصول
حرفهای مشکل داریم و یک جزیره دورافتاده هستیم. قطعاً وقتی با همصنفان خود در
دنیا ارتباط نداریم از تجاربشان هم بیاطلاعیم. از ترس اتهام در کنفرانسهای بینالمللی
شرکت نمیکنیم. چارچوب سوم بخش اخلاق است . باید و نبایدهایی که ممکن است حتی دیگران
هم رعایت نکنند و ما هم رعایت نکنیم و مشکلی هم بهوجود نیاید ولی به لحاظ وجدانی
و افکار عمومی در تنگنا قرار میگیریم. وقتی جامعه به لحاظ اخلافی نهتنها ارتقا
نیافته بلکه نمره منفی هم دارد وقتی حکومت و رفتارهای صورت گرفته از لحاظ اخلاقی
زیر سؤال است. قطعاً این موضوع در رسانهها دامنه خواهد داشت.
مورد دیگر بحث اخبار جعلی است و از این لحاظ که همیشه آدمهای
دروغگو وجود داشتند یک پدیده قدیمی است و جدید از این لحاظ که با وجود شهروند
خبرنگاران و شبکههای اجتماعی و رسانههای موبایلی مردم هم وارد داستان انتشار اخبار
و خبرنگاری میشوند و در نتیجه امکان گسترش خبر جعلی فراهم میشود. در ایران شرایط
پیچیدهای داریم چون خبر جعلی سهوی داریم و دلیل آن سطح کاری حرفهای پایین ما
روزنامهنگاران است. ما در ایران با چیزی مواجهیم به نام انتشار خبر جعلی اجباری و
انتشار خبر جعلی آگاهانه یا داوطلبانه یعنی با علم به جعلی و نادرست بودن خبر به
انتشار آن میپردازیم. برای مثال فردی اسکناس جعلی هزار تومانی دارد و میگوید نمیدانستم
و همه پذیرفتند ولی شخصی ریگر اسکناس دوهزار و پانصد تومانی جعلی دارد و میگوید
نمیدانستم ولی این ندانستن پذیرفتنی نیست چون اسکناس دو هزار و پانصدتومانی وجود
ندارد. در حال حاضر در بخشی از رسانههای ایرانی با انتشار آگاهانه خبر جعلی
مواجهیم و یک قدم هم جلوتر رفتهایم و این مسئله بسیار فاجعهبارتر است. ما رسانهها
را به انتشار خبر جعلی مجبور میکنیم. ما و آن رسانه موافقیم که خبر جعلی است اما
ما با سوء استفاده از ابزارهاری قانونی و غیرقانونی بر رسانه فشار وارد میکنیم
برای اینکه خبر جعلی را منتشر کند و این نتیجهای کاملاً مشخص دارد. اگر من یک بار
دروغ بگویم و شما متوجه آن شوید قطعاً شما آن را قائل بر ناآگاهی میدانید اما اگر
دروغ من تکرار و سازماندهی شود آن موقع شما آن را بر بحث ناآگاهی نمیگذارید و
برنامه را تغییر میدهید و واکنش مختلفی خواهید داشت و بحث آخر برمیگردیم به
موضوع و بحث ابتدایی خودم و آن استتقلال رسانه. مگر خبرنگار کارمند وزارت خارجه،
مجلس، دولت و قوه قضاییه است روزنامهنگار حتی اگر در روزنامه قوه قضاییه یا
شهرداری، دولت، خبرگزاری دولت کار کند شخصیت مستقلی دارد مثل یک آتشنشان، پزشک،
مربی فوتبال، امدادگر و ... او باید بر اساس چارچوبها و اصول حرفهای قانونی و
اخلاقی کار کند. انتظار ما از فعالیت یک روزنامهنگار مثل یک کارمند قوه قضاییه،
وزارت خارجه و شهرداری نیست و باید گفت که استعمال فشار برای تغییر رویه خود منجر
به مشکل خواهد شد. روزنامهنگار شخصیت و کارکرد مستقلی دارد و باید در برابر
نهادهای قدرت از جمله دولتی یا غیردولتی، شرکتهای خصوصی خودش را حفظ کند.
دکتر علیآبادی:
موارد ذکر شده آقای غبیشاوی در حوزه روزنامهنگاری بحثهای
بسیار مهمی است از جمله استقلال روزنامهنگار که گاهی اوقات روزنامهنگار با روابط
خارج از چارچوب حوزه روزنامهنگاری با مراکز قدرت استقلال خود را خدشهدار میکند
و مواردی را مشاهده کردیم که با این ویژگی به حرفه روزنامهنگاری لطمه وارد شده
است. میدانیم که روزنامهنگار در سطح جهان از جایگاه بالایی برخوردار است و
اختیارات زیادی دارد اما با توجه به وجود قوانین و محدودیتها ناتوان از کار کردن
در عرف و قانون خواهند بود.
ارتباط با همصنفان روزنامهنگاری از موضوعات مهمی بود که
اشاره کردید و یادآور میشوم در گذشته معاونت مطبوعاتی به میزبانی دفتر مطالعات
سفرهای صنفی با انگیزه تعامل با کشورهای لبنان، آلمان، چین برای روزنامهنگاران در
نظر میگرفت که به علت هزینه بالا متوقف شد. لازم است اشاره کنم که همایش روزنامهنگاران
کشورهای مسلمان هم از این موارد بود که امیدواریم دوباره از سر گرفته شود. مسئله
اخلاق و باید و نبایدها که مسئولیت اجتماعی یک روزنامهنگار تلقی میشود و بیشتر
در قالب توصیه است که باید خود روزنامهنگار رعایت کئند و نمیتوان بهصورت قانون
ملزم به رعایتش شوند. اخبار جعلی یکی دیگر از مصائب است که با وجود رشد روزافزون
فیکنیوزها، مشکلات دو چندان شده و با وجود کانالها و شبکههای تشخیص خبر واقعی و
غیرواقعی و لازمه وجود افراد متخصص در این زمینه باز این معضل به قوت خود باقی
است. شما عنوان کردید که فرد روزنامهنگار باید وفادار باشد و با توجه به حوزه
کاری خود، ورود یا عدم ورود به آن موضوع را تشخیص دهد. با توجه به موضوعات مطرح
شده آقای غبیشاوی منتظر شنیدن توصیههای آقای مقدم برای مطبوعات، سایتهای خبری و
خبرگزاریها جهت تکمیل بحث هستیم.
مقدم:اگر بخواهیم واقعبینانه به موضوع بنگریم باید اعتراف
کرد که نگاهی بسیار مطلق داریم. واقعیت این است که در موضوع کرونا به هر دلیلی از
باب قرنطینه، خانهنشینی، ضرورت مراجعه و دریافت اطلاعات رسانه نقش مفیدی ایفا
کرده و به جز رسانه امکان نداشت اطلاعرسانی در همین بضاعت انجام شود. و حذف رسانه
پیشبرد این مسیر را میسر نخواهد کرد. در حال حاضر مردمی که با رسانه سر و کار
داشتند در مورد بیماری کرونا چیزی نیست که ندانند و همه در حد خودشان یک متخصصاند
و نسخههای یک آدم معمولی اهل مطالعه برخوردار از رسانه تقریبا همان چیزی است که
پزشک متخصص میگوید. بنابراین رسانهها به واسطه معتمد بودن مورد استفاده مردم
قرار گرفتند.
نکته دیگر آن است که خود رسانه به تنهایی نمیتواند
اعتمادآفرین باشد. گاهی رسانه حلقه ارتباط دولت و حاکمیت و دستگاههای اجرایی با
مردم است هنگامی که فقدان اطلاعات و یا وجود اطلاعات غلط باشد و حلقه ارتباط ملت و
حاکمیت نباشد، رسانه دچار آسیب میشود. با ترمیم این حلقه مطمئناً رسانه موفقتر
عمل خواهد کرد. قبلاً اشاره کردم وقتی مسئولی به پنهانکاری و عدم شفافیت باور دارد
هر چقدر هم تلاش کنیم به جایی نخواهیم رسید بخشی از آن عوامل اعتمادسازی همان چیزیهایی
است که اعتماد را از رسانه گرفته است. برای مثال ضمانت اجرایی قانون حق دسترسی به
اطلاعات و قانون حمایت از افشاگران فساد که در حال حاضر تا حدودی در آن پیشرفت
داشتیم اما دیر. این قوانین ما را از اتهام تشویش اذهان عمومی و احضار به دادگاه
مصون میدارد. اگر ابعاد این قانون کاملاً مشخص شود و محافظهکاری کاهش یابد
اعتماد مردم جلب خواهد شد. وقتی رسانهها به زرگرایی و چریک سوق داده میشوند نیازسنجی
مردم اعمال نشده و در نظر گرفته نشده و بیشتر به نیازهای احساسی و بیارزش توجه
شده است که خود مستوجب کاهش اعتماد مردم است.
دکتر علیآبادی:
با توجه به مطالب عنوان شده آقایان غبیشاوی و مقدم مباحث
تکمیلی آقای ساکی را میشنویم.
ساکی:باید اعتراف کرد بخش زیادی از انرژی ما در رابطه با
اخبار کرونا بابت زمان و مکان شیوع بیماری و ماجرای قم هدر رفت و از آگاهیبخشی
دور افتادیم. ما بهعنوان یک پایگاه کوچک خبری تا آنجا که میتوانستیم تلاش کردیم.
اما بهنظرم رسانهها میبایست در اسفندماه سال گذشته (98) به ترجمه اطلاعات مفید
جهانی میپرداختند تا زمان را صرف جنگ و مشاجره کنند. همانطور که امروز ماسکزدن
را اطلاعرسانی میکنیم میتوانستیم سال گذشته تجربه کره جنوبی و ژاپن را ترجمه و
اطلاعرسانی کنیم. شاید ترجمه برای رسانهها هزینهبر باشد و یا در زمان انتخابات
و مسائل سیاسی، مسئله کرونا نتواند مهم جلوه کند. همیشه روزنامهها و خبرگزاریها
حیات رسانههای آنلاین را مرهون وجود خود میدانند و یک نفر هم پیدا شود و بگوید
که غالباً اخبار روز در روزنامهها و خبرگزاریها دست به دست میشود مثلا رسانهای
میزند و دیگر رسانهها دست به دست میکنند و مخاطب با انبوهی خبر با یک موضوع
واحد مواجه میشود. و تمام رسانه صرف توقف در یک موضوع و غفلت از دیگر موضوعات مهم
میشود. اینها تمام نکات درستی است که به اعتبار و اعتماد منجر میشود که باید
کاملاً رعایت شود. برای مثال نشریهای در مهاباد خواستار واقعیتهای قرارداد ایران
و چین است با این هم کار ضعیف رسانهای و اغلاط املایی دفعه دوم به آن رجوع نمیکند.
رسانههای بزرگ و مورد اعتماد از موضوع قرارداد ایران و چین فقط به دریافت کلیک و
مدیریت سؤ بسنده کردهاند. رسانههای ما باید مثل دیگر رسانههای جهان اصول را زیر
پا نگذارند و بهتر است در کلیدواژهها اشاره شود که نظر فلان نویسنده در مورد این
موضوع است. شاید کسی هم کلیک نکند و بهتر است که از هم کلیک هم برندارند. رسانههای
خارجی برای محتوا و مطالبشان پروتکل دارند. برای مثال موضوع کاملاً سیاسی،
اجتماعی، با مطالب بیربط با هم درهم آمیخته نیست. با این درهمآمیختگی مطالب
رسانههای داخلی چقدر به رسانه اعتماد داریم که هر روز صبح به همان صفحه اول آن
نشریه مراجعه کنیم؟ باید رسانه به سطحی از اعتماد در ذهن مخاطب برسد که در مرورگر
وی favourite شود و ده خبر رسانهها را مشاهده
کند. نکته بعدی در شرایط بحرانی اقبال مردم به social network،( شبکههای اجتماعی)، توئیترو...زیاد
است چون رسانههای ما در مواقعی و در این شرایط به ترساندن مردم میپردازند و مسئولین
هم با ترس مسئولیتشان را سرشکن میکنند و رسانهها این اجازه را به آنها میدهند.
رسانهها نباید تریبون فردی شوند تا آن فرد مسئول اگر به مشکلی برخورد با استناد
به آن مصاحبه به دفاع از خود بپردازد. مسئولین و رسانهها باید متوجه تبعات موضوعهای
مطرح شده در شرایط بحران باشند.
دکتر علیآبادی:
هشدار، اطلاعرسانی، آگاهیبخشی جزو وظایف تعریف شده رسانهها
است. حال اگر این هشدارها باعث ترس و وحشت شود میبایست این موضوع مورد توجه و
بررسی موشکافانه قرار گیرد.
برای مثال چند روزی است که خبر فعال شدن گسل مشاء را میشنویم
و اخبار هشدار در رابطه با بافت فرسوده تهران، ساخت و سازهای جدید و قناتهای خشک
شده نقل محافل است.
رسانهها میبایست برای آگاهی و اطلاعرسانی بسترسازی کنند
و اطلاعات یاریرسان را قبل وقوع حادثه بیان کنند و موارد را صرفا جهت اطلاع و
آگاهی عنوان کنند بدون اینکه مردم دچار شبهه و شک شوند. قبلا روزنامهها در همه
نهادها و سازمانها یک خبرنگار مستقر داشتند. برای مثال برای سرویس حوادث، خبرنگار
مستقر در پزشک قانونی، بیمارستان و ... وجود داشت. حال این نقش بر عهده روابط
عمومی سازمانها و نهادها گذاشته شده سوال اینجاست که این روابط عمومیها هویت و
نقش مستقل از نهادشان برای اطلاع رسانی درست و بیطرف به روزنامهها ایفا میکنند
یا خیر؟ آیا جایگزین مناسبی به جای نماینده روزنامهها بودهاند یا خود معضلی در
جهت افزایش بیاعتمادی بودهاند؟ آیا روابط عمومیها نقش پل ارتباطی بین سازمان و
روزنامهها را بهدرستی ایفا میکنند؟
مقدم:
روابط عمومیها نسبت به گذشته از نگاه کارمندی به سمت نگاه
روزنامهنگاری خبری میل کردهاند و انتصاب مدیران روابطعمومیها سندی است بر این
ادعا. میدانیم که بسیاری از این روابط عمومیها خبرنگار یا دبیر سرویس بودهاند.
اما بخش دیگری که خیلی تغییر نمیکند بخش ساختاری روابط عمومیهاست که بیشتر نقش
تشریفات را بازی میکنند یا گاهی اوقات محدودکننده و دروازهبان سنگین عدم ورود به
موضوع. روابط عمومیها نیازمند تغییر نگرش کلی هستند چرا که باید گفت یکی از موانع
اعتماد و بسط پنهانکاری و عدم شفافیت در دستگاهها همین روابط عمومیها هستند. این
واحدها بعضی اوقات فقط اجازه صحبت با فرد منتخب خود را میدهند تا به نتیجه واقعی
رسانه نیانجامد و نتایج کانالیزه و کنترل شده حاصل شود.
گاهی مدیران روابط عمومیها را در حد مدیر تشریفات تنزل میدهند
که فقط برنامه سفرها و دیدارها و مراسم و گفتگوها را تنظیم کنند و کاری به بیرون
ندارند و درگیر تشریفات داخلیاند که بحثهای مفصلی با کارشناسان روابط عمومی را
میطلبد.
غبیشاوی:
یکی از ویژگیهای دنیای رسانه در ایران این است که بدیهیات
دچار چالشهای بزرگ میشوند و ما همچنان با چالشها و بحرانهای بدیهی که از مهمترین
بحث روابطعمومیها است، روبهرو هستیم. بخشی از صحبتهایم در مورد رسانه بر روابطعمومیها
هم صدق میکند. نهاد روابط عمومی هم مانند رسانه باید استقلال حرفهای در سازمان
داشته باشد. در یک مجموعه روابط عمومی بخش ایمنی را بر عهده دارد و مدیر یک مجموعه
نمیتواند روابطعمومیاش را ملزم به تأیید ساختمان ناامن آن مجموعه کند. بخش
ایمنی باید بر اساس استقلال و نتیجهگیری حرفهایاش ابراز نظر کند. در دنیای مدرن
بخش روابط عمومی از سازمان جدا میشود و بهصورت پیمانکاری به شرکتهای روابط
عمومی واگذار میشود تا زیر مجموعه سازمان و مدیر تابعه نباشد.در حالحاضر در کشور
ما روابطعمومی بهعنوان بخش تابعه آن سازمان و مجموعه، فعالیت و کارکردی غیرحرفهای
دارد و فقدان استقلال حرفهای دامن رسانه را میگیرد و منجر به بیاعتمادی مردم و
مخاطبان به رسانه و سازمانها و ارگانها میشود. یکی از مشکلات بزرگ کشور فقدان
یا کمرنگ بودن فعالیت و استقلال حرفهای در روابط عمومی است که منجر به آسیبزدن
به نهاد و مجموعه و رسانه و مردم و مخاطب میشود. برای مثال موضوع هواپیما اوکراین
و کرونا. وقتی دی 98 تقریبا کرونا شروع شد نگاه حاکمیت و وزارت بهداشت به رسانهها
شبیه کارمندان وزارت بهداشت بود به صورتی که وقتی وزارت بهداشت شیوع کرونا را
انکار میکند، رسانهها هم باید انکار کنند. بر اساس اصول حرفهای یک روزنامهنگار
مستقل باید به این نتیجه برسد درصورت وجود کرونا در منطقهای میبایست به نشر
اطلاعات بپردازد.
این موضوع به وزارت بهداشت ربطی ندارد. امر و نهی وزارت
بهداشت فقط برای کارمندان خودش است نه روزنامهنگار و رسانه، ولو اینکه آن رسانه
دولتی باشد یا زیرمجموعه نهاد عمومی یا دولتی.
اگر این حالت موازی وجود داشت دچار بحرانهای این چنینی نمیشدیم.
در بریتانیا دولت یک آمار اعلام میکند، رسانه هم یک آمار و هیچکدام هم از همدیگر
شاکی نیستند. و محدودیتی در زمینه انتشار یا عدم انتشار خبر هم برای روزنامه یا
رسانه اعمال نمیکند. اگرفردی از طرف دوست و همکار طرف مقابل پنهانکاریای ببینداین
روند باعث کاهش اعتماد به آن فرد و نهاد و مجموعه خواهد شد . در بسیاری از دستگاههااساس
و پایه روابط عمومی بر عدم انتشار است نه شفافیت و انتشار. تمام کارکرد مثبت فرد
در نظر گرفته شده در روابط عمومی با عدم انتشار و تاخیر در انتشار اخبار منفی ارزیابی
میشود. و مدیر روابط عمومی خوبی تلقی میشود. نگاه جامعه و حاکمیت به روابط عمومی
باید تغییر کند.
و در آخر خبر جعلی یکی از مهمترین و بزرگترین چالشهای
امروزه زندگی بشری است. بزرگترین پادزهر و ابزار مبارزه با اخبار جعلی رسانه و
روزنامهنگار حرفهای است و راه دوم هم که تابعی از تقویت روزنامهنگار حرفهای
است افزایش سواد رسانهای مخاطبان است.
مقدم:
گفتم که فاصله زیادی تا روزنامهنگاری تحلیلی داریم و با
قاطعیت عرض میکنم هیچ ابزاری در اختیار هیچ رسانهای برای دسترسی کامل به اطلاعات
و وابستگی به دستگاههای دولتی وجود ندارد. روزنامهنگاری در فضای مجازی به افتضاح
کشیده شدهاست. برای مثال تصویربرداری از هفت آمبولانس وارد شده به یک مکان دفن از
یک دوربین ثابت ملاک و سند افزایش کشتهشدگان کرونا شده است. باید پرسید از کجا میتوان
منابع موثق اطلاعات را پیدا کرد؟ ابزاری وجود ندارد. در اکثر موارد شبکه های مجازی
اخبار دستگاه اصلی را پوشش میدهند. در حال حاضر سازمان بهداشت جهانی اطلاعاتش را
بر مبنای اخبار دولتها اعلام میکند. چون ابزاری ندارد و درصورت ورود باید خود مجری
باشد و در این شرایط از خود سلب مسئولیت میکند و منابع اخبارش را دولتها عنوان
میکند. در این وضعیت روزنامهها باید از مسئولین بخواهند که با آمار و اطلاعات درست
مردم را قانع کنند تا بدین وسیله اعتماد به ما و نهاد مربوطه برگردد.
غبیشاوی:
شهروند خبرنگاری یک پدیده طبیعی در دنیای امروز است که بخشی
از اخبار روزنامهنگاری را پوشش میدهد که نگاه بنده به این پدیده مثبت است و تا
حدودی منفی. نفع این پدیده به سود روزنامهنگاران بهویژه در کشورهایی مثل ایران
که باعث ارتقا سقف آزادی میشود. بعضی اوقات با توجه به وسعت جغرافیایی و تنوع
آداب و سنن فرهنگی و عدم توان و فقدان اجازه روزنامهنگاران، شهروند خبرنگاران کمک
بزرگی به پوشش اخبار خواهند کرد. برای مثال مشکل کمبود آب غیزانیه توسط شهروند
خبرنگاران بومی در فضای مجازی منتشر شد یا فیشهای نجومی و ... حتی هواپیمای
اوکراینی.
با نگاهی نسبی به بحث باید اعتراف کرد که از منظری دیگر
شهروند خبرنگاران بهصورت کاملاً طبیعی بر افزایش میزان اخبار خبرهای جعلی تاثیر
زیادی دارند. بعضی از حکومتها در دنیا بهصورت آگاهانه اخبار جعلی تولید میکنند و
ابزار مبارزه با اخبار جعلی وجود روزنامهنگار حرفهای و رسانه حرفهای است و بس.
اگر خواهان مقابله با اخبار جعلی هستیم راهکار تقویت روزنامهنگار و رسانه حرفهای
است. مخاطب اگر اطلاعاتش را از این روزنامهها دریافت نکند به اخبار جعلی و شبکههای
اجتماعی متوسل خواهد شد.
ساکی:
از نمونه تجارب من از روابط عمومیها موضوع سیل سال گذشته
استان لرستان است. روابط عمومی خود را مسئول فیلتر و محدود کرد و کتمان پرس و جو
از چگونگی درستیابی به اخبار میدانند. سه ماه بعد از سیل به مدیر روابطعمومی یکی
از ارگانها در استان لرستان مراجعه کردم که فایلی را نشانم داد که کارمندان این
ارگان و نهاد دولتی روز 5 فروردین با یک ماشین در برف و سختی و مرارت به بیماران
دارو و آذوقه رسانده بودند. ولی از ترس مواخذه شدن که به شما ارتباطی نداشته این
کار انسانی و فوقالعاده منتشر نشده بود و اشاره میکرد که برای نشر این خبر میبایست
با ده خبر چک میکردم که در آخر دچار تعلل میشد. عملاً در فضای موجود نمیتوان
انتظار کاری داشت و غالبا در قبال مسئولیت کارهای انجام شده خودشان دچار انکار و
کتمان میشوند. آنها باید مسئولیت خود را بر عهده بگیرند نه در هارد آرشیو کنند و
خیلی اوقات عدم ارائه کارها باعث نفی عملکردشان میشود و متاسفانه به ایفای نقش
درست نمیپردازند.
پیاده سازی وتایپ از:احترام السادات قدیمی
ویرایش:مهرداد امیررضایی