مبنای جمهوریت امر به معروف و نهی از منکر است که بر اساس فطرت بنا میشود و مردم هم، عقل سلیم و قلب سلیم دارند. اگر بخواهید در آن دنیا مقامی کسب کنید باید به قلب سلیم برسید. در غرب به عقل سلیم تعبیر شده و ما در مفهوم اسلامی به آن قلب سلیم میگوییم که طبق گفته قرآن شاخص بزرگ آن امام بزرگ، یعنی حضرت ابراهیم(ع) است. حضرت ابراهیم(ع) قلب سلیم دارد که از حکمت ابراهیمی بهدست آورده است؛ در قرآن تمام این مطالب عنوان شده است. پس مردم بماهو مردم که فطرت دارند، قلب سلیم یا در بعد غربی، عقل سلیم دارند و این مبنای جمهوریت است. در غرب و شرق فرقی ندارد و فرق تنها در این است که ما «قلب سلیم» تعبیر میکنیم و غربیها «عقل سلیم» یا «Common Sense» را مبنای دموکراسی قرار میدهند.
اتفاقاً اینجا انسان با همین شعور عمومی وارد ساختار معرفتی میشود و مهمترین چارچوب معرفتی مردم، چه در غرب و چه در شرق، «Common Sense» است. این بحث عمیقی است که ژاپنیها، چینیها تا آلمان بهشدت آن را دنبال کردهاند و از این نظر آمریکا در اوج است، یعنی آمریکا سعی کرده عقل سلیم را در دموکراسی خود وارد کند. منتها مشکلی که اینها دارند این است که خود عقل سلیم تقلیلیافته قلب سلیم است. قلب سلیم عمیقتر از عقل سلیم است؛ قلب سلیم مفهوم بزرگتر و گستردهتری است که در نهایت به ولایت میرسد. پس از این ساختار مردمگرایی که میگویم کاملاً جمهوریت بر آن بنا میشود.