نقش رویداد سازی و تقویم در سیاستهای هویتی و حافظه تاریخی- فرهنگی
حافظه به مثابه فرهنگ
«خاطرههای تمدنی» ایرانیان اگر زنده و در جریان نباشند، در نتیجه تفالههای صنعتِ فرهنگ استعماری جایگزین آن شده و رواج خواهد یافت. رولان بارت معتقد بود جهان جدید باید اسطورههای خودش را درست میکرد. بارت عناصر فرهنگی را «اسطوره » مینامد، چرا که اسطوره نوعی گفتار است و پیامهایی را میرساند. از نظر بارت همه چیزها در زمانه ما میتواند به اسطوره یعنی نوعی رساننده پیام تبدیل شود. از دیدگاه بارت، اسطوره نوعی گفتار ناقل پیام است. براین اساس، اسطوره پیام رسان گستردهای است که دلالتهای ناقصی دارد و هرچیزی که دلالتی داشته باشد، میتواند اسطوره شود. بارت، درباره مصادیق اسطوره مینویسد:«اسطوره تمام جنبههای زندگی، قوانین، اخلاقیات، زیباییشناسیها، سیاستهای خارجی، هنرهای خانهداری، ادبیات و آئینهای نمایشی آنهارا شامل میشود.» بورژوازی در همۀ جنبهها، نامزدایی کرده و اسطوره برای آشکار کردن آنها وارد عمل میشود. برای نمونه، بورژوازی، خونریزی در عرصۀ سیاسی و سرزمینی را پشت ایده ملت پنهان ساخته است.» اگر بخواهیم در حال حاضر مثالی عینی طرح کنیم، فوتبال به مثابه ورزش محبوب جهانی و بدیهی شده است و ظاهراً نمیتوان عدم آن را تصور کرد. لذا بایستی به آن جهت داده شود.
رویدادسازی
مساله دوم رویدادسازی است که پدیده و سیاستی محسوب میگردد. منظور از طرح «رویدادسازی» ایجاد بستری است که آیینی را احیاء، بازسازی و بعضاً خلق میکند؛ مقولهای که از آن تحت عنوان احیای مجدد سنت نیز یاد میشود. اصلیترین هدف خلق و ثبت «رویداد» از منظر وظایف و مأموریتهای شورای فرهنگ عمومی ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است. رویدادسازی و مساله هویت ارتباطی مستقیم دارند. هویتهای محلی از ظرفیت بالایی برای شکوفایی برخوردار هستند. بالاخص هویت ایرانی اسلامی در معنای غیرایدئولوژیک، غیرانتزاعی و غیرایدئالیستی خود پدیدهای است که ریشه در مؤلفههای تاریخی، جغرافیایی، زیست محیطی و... داشته و قابلیت عظیمی برای تکثیر و جهش دارد. هویت محلی واجد ظرفیتهای موسیقایی، بصری، روایی، اسطورهای، زبانی، فراغتی، مصرفی، اقتصادی و... بوده و در یک کلمه میتواند سبک زندگی را در معنایی بومی بازسازی و بازآفرینی کند و این مهمترین بستر تولد چیزی است که از آن به «مناسبت یا رویداد» تعبیر میکنیم. مقوله مشارکت حداکثری یکی از ویژگیهای «رویداد» است و اصولاً آنچه یک رویداد را با فرهنگ عمومی مرتبط میسازد خصلت مشارکت است. اصولاَ سه دسته انگیزههای مادی، معنوی میتوانند زمینه مشارکت مردمی را مهیا سازند. البته که جوشش و آفرینشها و ظرفیتهای مردمی در مناسبتها و رویدادسازیها یک اصل است. در روستاها و شهرهای کوچک آفرینشگران و خلاقان مهمّی هستند که متاسفانه مرکزنشینان، چشم و طبعاً دست و پای آنها را بسته و جامعه را به مصرف کنندهای منفعل(مخاطب) تقلیل دادهاند.
رویداد و ساخت آن
تا قبل از سال 1987م که اصطلاح گردشگری رویداد مطرح گردد، به موارد خاصی از رویدادها مثل رویدادهای برجسته، ابر رویدادها و رویدادهای خاص پرداخته میشد. لکن یکی از مهمترین مسائل مورد توجه در عرصه رویدادسازی، مناسک تقویمی و مناسبتهای فرهنگی است. در سال 1989م مقاله «رویدادهای خاص: تعریف محصول» توسط گتز منتشر شد که در آن چارچوبی برای برنامهریزی گردشگری رویداد مطرح شده بود. گردشگری رویداد شامل برنامهریزی نظاممند، توسعه و بازاریابی آیینها، جشنوارهها و رویدادهای ویژه است که میتواند جاذبه میدانی برای گردشگران غیر بومی ایجاد کند، تصویر مطلوبی از میزبان یا موضوع رویداد برجای بگذارد، فرایندهای ایجاد زیرساخت و رشد اقتصادی را شتاب ببخشد و الهامبخش ایجاد جذابیت در دیگر بخشها باشد. گردشگری رویداد، نقش آن در حفظ سنتهای فرهنگی هر جامعه است. رویدادها نقش مهمّی در حفظ ساختارهای اساسی یک جامعه دارند و فرصتی برای حفظ و احیای آداب و رسومی که به دست فراموشی سپرده شدهاند، فراهم میکنند که از آن به پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس محلی یاد میشود. همچنین، گاهی گردشگری رویدادی که در مکانی به جز سرچشمه اصلی خود برگزار میشود میتواند به عنوان تسهیل کننده و ترغیب کننده احساسات میهن دوستی و وطن پرستی در میان افرادی که به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند، مورد استفاده قرار گیرد. در یک تقسیم بندی میتوان رویداسازی را به رویداد شرکتی، ورزشی، مذهبی، موسیقی، دولتی و سیاسی، تجاری، و خصوصی تقسیم کرد.
جدا از آثار اقتصادی مترتب بر گردشگری رویداد، این نوع از گردشگری میتواند تغییرات اجتماعی و فرهنگی خوبی بر جای گذارد. افزایش ارتباط میان فرهنگی، احیای فرهنگ بومی نظیر صنایع دستی، زبان، سنتها، غذاها و ...، احیای همبستگی اجتماعی، ایجاد حس غرور در ساکنان، انتقال فرهنگ به نسلهای بعدی، خودکفایی جامعه و یا اعتباربخشی به آن، افزایش عزت نفس و همبستگی اجتماعی بدنبال دارد.
سیاست و ماموریت غنی سازی تقویم
اصل مناسک سازی های رایج در عصر کنونی مبتنی بر فضای مجازی است. این خود تهدیدی بر گوناگونی فرهنگی است. سرکوب رنگها در دنیای مدرن آغاز شد در جایی که جامعه ما به شدّت گوناگون است. مناسبتها و مناسک رسانه ای شده در عصر مجازی بی ریشه، دفعی و بی هویت هستند. در شرایط
بی تاریخی، بی ریشگی و انسلاخ هویتی جوامع همگون شده، چالشهای فضای مجازی عملاً مناسک و رویدادهای فراغتی زندگی را می سازند، اما در شرایط اقتدار هویتی هر روز و حتی هر بخش روز، مشحون از معانی و وقایع است، وقایعی که زمان را زنده و مکان را معنامند میکند. جهان بی ریشه با اتفاق و صدفه و حادثه سرگرم میشود؛ اما جوامع متمدن و تاریخمند واقعه گرا و واقعه سازند. اسطوره های آنها یک شبه و یک روزه نیستند و در طول تاریخ کشیده شده اند. انفعال در مقابل ارتباطات جهانی مبتنی بر فضای مجازی، تهدیدهای مهمّی برای فرهنگ های بومی و ملی ایجاد کرده است، اگر نتوانیم تقویم ملی مان را غنی سازی و متوازن کنیم، نخواهیم توانست در برابر گرداب موجود ایستادگی کنیم. سیاست فرهنگی قاطع جمهوری اسلامی، نقد کردن و به کار انداختن همه موجودیت، ظرفیت و سرمایه ارزشمند و عمیقِ سنت اسلامی – ایرانی است که به غنی سازی هویت ملی ایرانیان منجر میشود. در واقع حافظه فرهنگی و خاطرات تمدنی(تعبیر رهبری)، هویت ملی را از تهاجم مصون میدارند.
شورای فرهنگ عمومی، تصمیم ساز و تصمیم گیر و سیاستگذار این عرصه و رصدگر مهم تحولات حقیقی و مجازی تقویم و مناسبت هاست. همانطور که برای تقویم رسمی کشور می اندیشیم، باید به مناسبت های غیر رسمی هم توجه داشت. حتی این دسته هم یک جا تهدید نیستند و نباید از خلاقیت ها یا ظرفیتهای آن غفلت کرد. گاهی واجب نیست هر رویداد، خاطره و واقعه ای را به تقویم محدود رسمی کشور پیوند بزنیم. انتظار سایر مردم و خصوصاً مسئولان و نمایندگان مجلس هم گاهی مالایطاق است، لذا در این عرصه نباید از رویداد سازی ناامید شد و نه انتظار داشت هر شهرستان و رویداد کوچکی، ضمن پذیرش اهمیت و قداست آن در تقویم رسمی کشور جا پیدا کند.
تعریف روز محصول ها و روز استانها از جمله سیاستهای شورای فرهنگ عمومی در راستای غنی سازی تقویم بود. تعیین این روزها با هدف احیای سنت ها و بازآفرینی بومی انجام شد که اتفاقاً در برنامه تحول دولت مردمی نیز مدنظر است. تعریف محصول و اختصاص روزی خاص برای هر استان و یک ناحیه و اقلیم باعث ایجاد همگرایی بیشتر، استحکام و بالندگی هویت محلی و افزایش انسجام و نشاط اجتماعی موثر خواهد شد.
از سوی دیگر تصویب و ابلاغ تقویم حِرَف، مشاغل و اصناف به موازات تقویم رسمی کشور، فرصتی را برای نامگذاری روزهای مختلف برای اقشار مختلف فراهم مینماید. هر شهروند و خانوادهای طبعاً با سبک و کار و حرفه و مهارت و صنفی سر و کار دارد. برخی از اقشار البته در تقویم رسمی صاحب روز و توجه ملی بوده اند(دانشجو، معلم، پزشک، پرستار، مهندس و ...) لکن هزاران حرفه و شغل و تخصص دیگر در جامعه ما به مثابه سازمان اقتصاد ملی و معیشت مردم حیات دارند که میتوان روزهایی را به یاد آنان، رویداد محور کرد، به اخلاق کسب و کارشان توجه نمود، خاطرات و سوابق تمدنی آنان را بازیابی کرد و البته رابطه مردم و آن حرفه و کار را تقویت کرد. این اقدام و ایده مبارک تحفه ای از نظام فرهنگی کشور در سال حمایت از تولید ملی است و امید است با همکاری رسانه ها موثر افتد