به گزارش روابط عمومی شورای فرهنگ عمومی کشور: اولین نشست از سلسله نشستهای سیاستگذاری در حوزه انس با ادبیات فارسی با عنوان «سیاستگذاری ادبی در کشورهای دیگر» چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ با حضور آبتین گلکار (عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرس) و احمد شاکری (عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و با دبیری رادمان رسولی (مسئول اندیشکده زبان و ادبیات فارسی زفان) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این برنامه آبتین گلکار درباره سیستم آموزشی روسیه و نحوه علاقهمند کردن مردم به ادبیات این کشور گفت: در سیستم آموزشی ما به متن ادبی در کتابهای درسی و حتی کتابهای دانشگاه، نوعی نگاه زبانشناسانه وجود دارد؛ به طوریکه گویا این دروس، صرفاً منابعی هستند تا لغت هایی از آنها یاد گرفته شود. حتی در جایی که نگاه ادبی وجود دارد، این نگاه صرفاً به صنایع ادبی محدود میشود. از اینرو اثر ادبی به یک شکنجه برای دانشآموزان تبدیل میشود که نمیتواند در آنها علاقهای برای خواندن اثر ادبی ایجاد کند.
او افزود: برنامه درسی ادبیات روسیه خیلی پیشرفتهتر از کشور ماست. در مدارس روسیه دو درس ادبیات روسی و ادبیات خارجی وجود دارد. یعنی علاوهبر خواندن ادبیات کشور خود، ادبیات کشورهای دیگر به تفکیک، خوانده میشود. توجه به ادبیات خارجی که در مدارس خود به آن توجهی نداریم، میتواند درسی برای سیستم آموزشی ما باشد. نکته قابل توجه دیگر در سیستم آموزشی روسیه این است که ادبیات، بهطور سیستما تیک آموزش داده میشود. یعنی تمرکز بر تاریخ و ادبیات کهن از چهارم دبستان شروع میشود و تا نقطه اوج آن در قرن نوزدهم ادامه مییابد. همچنین در این مطالعه، زمانی که آثار یک نویسنده را مطالعه میکنند، رابطه او را با تاریخ و زمانه اش هم، بررسی میکنند؛ چیزی که در کتابهای درسی ما نیست. رویکرد ما خیلی فرمالیستی است و با تمرکز روی متن اثر، از بیرون آن غافل میشویم. همچنین خواندن آثار ادیبان در روسیه برای دانشآموزان الزامی است و در رابطه با آثار حجیم مثل تولستوی، آنها حداقل باید یکی از آثار او را بخوانند. نکته قابل تأمل این است که دانشآموزان پس از خواندن آثار، در کلاس درباره آن و شخصیت های داستان صحبت میکنند. در این اتفاق، دانشآموزان لذت خواندن اثر ادبی را تجربه میکنند و همین باعث میشود در آینده هم آن را ادامه دهند. در سیستم آموزشی روسیه، از کارهای کلیشهای چون «از این اثر چه فهمیدید؟» یا «خلاصهای از اثر بنویسید»، دوری میشود و سعی میکنند موضوعات خلاقانهای را مطرح کنند که هم برای بچهها جذاب باشد و هم قدرت تخیل آنها را پرورش دهد. مثلاً به آنها گفته میشود خودشان را جای قهرمانان داستان بگذارند و داستان را روایت کنند یا کتاب را تا جایی بخوانند و بقیه را خود ادامه دهند. به این مسائل در سیستم آموزشی ما اصلاً توجهی نمیشود. نگاه فعلی به ادبیات در کشور ما، نیازمند اصلاح است تا خواندن ادبیات برای دانشآموزان جذاب شود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرس به سیاستهای روسیه در رواج ادبیات خود در کشورهای دیگر اشاره و تصریح کرد: روسها بعد از ۲۰۱۰ خیلی روی شناساندن ادبیات خود به دیگران متمرکز شدند و هزینه کردند. آنها در این راستا چند برنامه خوب تنظیم کردند ازجمله اینکه چند مؤسسه ایجاد کردند که از ترجمه آثار ادبیات روسی به زبانهای دیگر حمایت میکنند. تفاوت روسیها با ما در این زمینه این است که آنها دست مترجمان و ناشران را باز گذاشتهاند و از هر اثری بدون رعایت ملاحظه همخوانی محتوا با سیاستهای کشورشان، حمایت میکنند. این آزادی عمل خیلی اثرگذار است و باعث میشود نویسندگان و ناشران راغب باشند از چنین حمایتی برخوردار شوند. وقتی کسی زبان کشوری را آموخته و میخواهد کتاب به آن زبان ترجمه کند، رویکرد منفی به آن کشور نداشته که این کار را کرده است. متأسفانه نگاه تنگنظرانه در این زمینه در کشور ما خیلی دیده میشود و همین باعث میشود خیلی از اوقات، آثار خوب امکان ترجمه پیدا نکنند و از کارهای فرمایشی که آثار ادبی خاصی ندارند و خواننده ای هم پیدا نمیکنند، حمایت شود.
کار دیگری که روسها در این زمینه انجام میدهند، برگزاری هر دو سال یکبار «کنفرانس مترجمان ادبی» است که خیلی در حمایت از ترجمه به زبانهای دیگر مؤثر بوده است. روسها از طریق چند نهاد بینالمللی که در زمینه ترویج ادبیات شان در کشورهای دیگر فعالیت میکنند، فعالان زبان و مترجمان هر زبان را شناسایی و به این کنفرانس دعوت میکنند تا کار انجامشده خود را به صورت مقالهای ارائه دهند. هیچ جهتگیری سیاسی در انتخاب این مترجمان وجود ندارد و روسها توانستهاند این رویداد را بهصورت غیرسیاسی حفظ کنند. درسی که میتوانیم از روسیه بگیریم این است که مترجمان کشورهای دیگر را برای ترجمه آثار ادبی پیدا کنیم و با دادن آزادی عمل به آنها، اجازه دهیم هر اثری که میخواهند ترجمه کنند. در این صورت شاهد خواهیم بود که آثار هم بهطور طبیعی وارد چرخه بازار کتاب کشور مقصد میشوند. درحال حاضر موضوع شناسایی فعالان حوزه هر زبان، برعهده رایزنهای فرهنگی ماست که از این طریق تاکنون به جایی نرسیدهایم. بهتر است از این کار که ربطی به رایزنهای علمی و فرهنگی ندارد، دست بکشیم و نهاد مخصوصی را برای آن تعریف کنیم تا مترجمان را شناسایی و سپس با سعه صدر، حمایت کنند.
احمد شاکری دومین سخنران این برنامه با بیان اینکه یکی از بخشهای مهم در سیاستگذاری ادبی، بررسی فضای نشر یک کشور است، درباره صنعت نشر کشور فرانسه اظهار داشت: برای بررسی درستی یا غلطبودن سیاستگذاری ادبی در یک کشور، باید کارنامه یا خروجی عملکرد آن را در صنعت نشر بجوییم. کلمه «صنعت» در ایران، به سختی در کنار نشر قرار میگیرد اما در کشوری مانند فرانسه، ما تماماً درباره یک صنعت مشخص حرف میزنیم که ورودیها و خروجیهای آن، از ابتدا تا انتها برنامهریزی شده و این صنعت، مسیری با سیاستگذاری شفاف و بدون ابهام را طی میکند. نشر فرانسه به لحاظ سیاستگذاری، در جایگاه پنجم حوزه نشر و اقتصاد نشر دنیا قرار گرفته است. بخشی از آن به دلیل تحولاتی است که بازار نشر فرانسه به لحاظ تقنینی در ۲۰ سال اخیر رخ داده است. سیاستگذاران ادبی و فرهنگی این کشور در گام نخست به این نتیجه رسیدند که یک دستسازی سیاستگذاری را در دستورکار قرار دهند و قوانین واحدی تصویب کنند. اقدامی که منجربه حذف تفسیرهای متعدد از قوانین حقوقی و رفتارهای جزیرهای فعالان حوزه نشر شده و متقابلاً طی یک فرآیند شفاف قانونی، اعتماد فعالان این حوزه به یکدیگر را افزایش داده است. آخرین نمونه این یک دستسازی، به قوانین تعیین قیمت واحد کتابها مربوط میشود که طی فرآیندی مشخص با تعیین سهم مشخص مؤلف، ناشر، کتابفروش و ...، اتفاق میافتد. مقایسه این قوانین با نحوه فعالیت حوزه نشر در داخل کشور، نشاندهنده میزان تفاوت در سیاستگذاری ادبی است.
او با اشاره به نگاه بلندمدت در چرخه سیاستگذاری ادبی فرانسه، افزود: نشر فرانسوی رکنی به نام «منتقد» دارد که به آن اجازه میدهد کتابی را از عرش به فرش یا از فرش با عرش برساند. این منتقد میتواند یک نویسنده بسیار معمولی را به یک نویسنده بینالمللی تبدیل کند. بهعبارت دیگر، کشوری مانند فرانسه پشت نویسندگان خود ایستاده و میتواند نویسندهای را فارغ از زمانه خود و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، به یک چهره بینالمللی تبدیل کند. یعنی بهلحاظ برندینگ، از آنها برای ادبیات ملی حمایت و با داشتن یک نگاه بلندمدت، آنها را در ادبیات جهانی مطرح میکند. ما در کشور خود نهتنها این نگاه بلندمدت را نداریم بلکه نگاه مقطعی، مدیران و رفتارهای مقطعی را هم درست انجام نمیدهیم.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به نقش مهم نهادهای خصوصی در حوزه نشر فرانسه نیز اشاره و خاطرنشان کرد: بخش مهمی از سیاستگذاریهای ادبی و فرهنگی در فرانسه توسط تشکلها، نهادها و صنوف فرهنگی انجام میشود که متعلق به بخش خصوصی هستند. «مرکز ملی کتاب»، متولی رفتار ملی و «مرکز توسعه نشر بینالمللی»، بهعنوان متولی رفتار بینالمللی بازیگران چرخه نشر هستند که با بودجهای که در اختیار دارند، همه اعضا را پشتیبانی و حمایت میکنند. دادن بورسهای مختلف به مترجمان، حمایت از پروژههای نشر در مقیاس بزرگ، کمک به دیجیتالی کردن آثار، کمک به کتابخانههای حوزه فرانسویزبان، شارژ پولی کارتهای فرهنگی برای دانشآموزان تا استادان دانشگاه، آموزش کتابفروشان فرانسویزبان در خارج از کشور، ایجاد صندوق های فرانسویزبان برای کمک به کتاب فروشیها و کمک به برگزاری رویدادهای ادبی ملی و بینالمللی، ازجمله فعالیتهای آنهاست.
شاکری در پایان با مرتبط دانستن سیاستگذاری ادبی و مقوله اقتصاد، متذکر شد: سیاستگذاری ادبی با مقوله اقتصاد گره خورده است. باید ببینیم در این سیاستگذاری چقدر میخواهیم برای حوزه نشر هزینه کنیم و تا چه میزان مایل هستیم در موازی کاریها و رفتارهای جزیرهای، جایی برای ادبیات باز کنیم. ما پیش از هر چیز باید برای مارکتینگ این حوزه تلاش کنیم و در مراودات علمی و فناورانه با کشورهای دیگر، نگاه فرهنگی داشته باشیم و بتوانیم در ورای اهداف سیاسی، قرابتهای فرهنگی خود را هم در نظر بگیریم. در فضایی که اقتصاد نشر بسیار نحیف است و متزلزل پیش میرود، اثرگذاری بینالمللی جای تأمل دارد. با نگاه مقطعی و با انتخاب مقطعی و کوتاهمدت مدیران نمیتوان اثرگذاری بینالمللی را که یک کار بلندمدت است، دنبال کرد