چرخش گفتمانی از مساله فلسطین به مساله اسرائیل، تحول مهمی است که در عقلانیت حاکم بر نگاه امنیت ملی صورت گرفت. بدون توجه به اصل اساسی نگاه حضرت امام یعنی محو فوری، عاجل و انقلابی رژیم صهیونیستی کمکم نگاه به سمت نوعی توازن منطقهای با رژیم صهیونیستی میرود و در این میان عاملیت مستقل فلسطینی نیز رفتهرفته حذف میشود.
اگر تحولات سال گذشته فلسطین با واژه انتفاضه ۲۰۲۱ مطرح شود معنایی دارد. در حالی که اگر تنها با واژه عملیات سیف القدس این تحولات را معرفی کنیم، صورتبندی دیگری از مسئله خواهیم داشت.
آسیب دیگری که در نگاه به مسئله فلسطین داریم نوعی نگاه رمانتیزه و منقطع از تحولات واقعی مسئله فلسطین است. معلق کردن این مسئله و باور به اینکه حل آن به شکلی خارج از عملکرد ما و به صورت حتمی صورت میگیرد، یک آسیب مهم است.
تقلیل دادن مقاومت سربلند و ۹۰ ساله فلسطینی به فقط یک مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی خطای راهبردی است. مقاومت سرافراز فلسطینی باید به عنوان یک عامل مستقل و فعال دیده شود. در رسانههای ایرانی تحلیل گران مقاومت فلسطینی را صرفاً به یک مهره شطرنج جمهوری اسلامی تقلیل دادهاند. این امر خطا و انحرافی از نگاه اسلامی و انقلابی ماست.
طبیعی شدن رژیم صهیونیستی در سازه بندی خاص عقلانیت امنیت ملی خطری برای جمهوری اسلامی است. مطرحشدن این رژیم به عنوان یک موجودیت منطقهای که وجود دارد و ما بالاخره باید با آن کنار بیاییم و این امر میتواند تهاجمی، تقابلی، تدافعی باشد، خطر بزرگی است.
مسئله نژادپرستی در ایران مسئلهای جدی است؛ انگارههای نژادپرستانه علیه عربها بر فلسطین نیز تأثیر میگذارد؛ اگر میخواهیم برای فلسطین کار کنیم باید با نژادپرستی در ایران مبارزه کنیم و در این راه استانداردهای جدیدی باید مطرح شود. باید کوشید تا جامعه ایرانی یک نگاه انسانی و بدون واسطه به فلسطین داشته باشد.
اینهمانی فلسطین با جمهوری اسلامی کاری است که دشمن کرده به واسطه آن برای جامعه ایرانی انتظار به وجود آورده است که وقتی یک زن بیحجاب میبینند که برابر اسرائیل مقاومت میکند، بهسرعت این پرسش مطرح میشود که در ایران حجاب اجباری است و در فلسطین اجباری نیست چرا اینگونه است؟ نباید اینهمانی را تقویت کرد. ایران و فلسطین دو جامعه مختلف هستند.
باید اجازه داد سیاستهای ایران در قبال فلسطین را آسیبشناسی کنند، این امر میتواند به اجتماعی کردن مسئله فلسطین در ایران کمک کند
در ابتدای انقلاب ما یک نگاه اسلامی اصیل داشتیم و نگاههای شوونیستی دوره پهلوی به برکت نهضت حضرت امام (ره) کنار زده شد اما در سالهای اخیر شاهد این هستیم که این نگاهها در پوششی مخملین و به نام ایران مطرح میشود، اگرچه در ظاهر سخن از منافع، اقتدار، قدرت و امنیت ایران است اما در باطن اهداف شوونیستی دارد. متأسفانه این نگاه در لایههای سیاستگذار نیز مطرح شده و نگاه ما در مواجه با مسائل جهان پیرامون خود را تغییر داده است.
جریانهای فاسد و منحرفی مثل جریان ایرانشهری با نگاه اصیل انقلاب اسلامی سازگار نیست و این جریانها مواجهه ایران و حاکمیت ایرانی، سیاستگذاران ایرانی، آکادمی ایرانی، دانشگاه ایرانی با جهان پیرامون را منحرف میکنند. از نگاه این جریانها مسئله عراق، فلسطین، یمن و سوریه که از منظر انقلاب اسلامی مسئله اصیل ما هستند به مسائلی درباره اقتدار ایران تقلیل یافته است، این نگاه هم ایران را تضعیف میکند و هم مسئله فلسطین را تحت تأثیر قرار میدهد
ما اگر میخواهیم برای مطرح شدن درست مسئله فلسطین در جامعه ایرانی کاری بکنیم باید این رویکرد را اصلاح بکنیم مسئله فلسطین نباید از یک منظر ایرانشهری و نژادپرستانه با محوریت ایران و به قیمت نادیده گرفتن ملتها و مردم منطقه و به ویژه مردم فلسطین مطرح شود.
همافزایی میان گفتمان انقلاب اسلامی ایران و گفتمان مقاومت فلسطینی یک همافزایی مبارک بوده است. ولی امروزه گاهی در تحلیلها از مسئله فلسطین تصویری مطرح میشود که گویی مقاومت فلسطین منفعل بوده، یا نبوده هر آنچه دارد از ما دارد. حضرت امام (ره) هیچگاه نگاه اینچنینی نداشتند. انقلاب اسلامی مسئله فلسطین را متحول کرد اما این نباید منجر به نادیده گرفتن عاملیت مستقل فلسطین و مردم آن شود.
مسئله آزادی فلسطین فراتر از آزادی سرزمین یا خاک است، راه آزادسازی فلسطین از آزادسازی اندیشه و نگاه میگذرد.