صبح روز یکشنبه سید مجید امامی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور میهمان برنامه سلام تهران شبکه پنج بودند که پیرامون وظایف و عملکرد شورای فرهنگ عمومی گفتگویی را انجام دادند. در این گفتگو می خوانید:
صبح روز یکشنبه سید مجید امامی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور میهمان برنامه سلام تهران شبکه پنج بودند که پیرامون وظایف و عملکرد شورای فرهنگ عمومی گفتگویی را انجام دادند. در این گفتگو می خوانید:
* ابتدا توضیحی در مورد ماهیت شورا بفرمایید شاید بسیاری از مردم، شورای فرهنگ عمومی را به درستی نشناسند.
در مورد خود شورا صحبت را کوتاه کنیم چون چیستی آن خیلی به کار جامعه نمی آید. حکمرانی فرهنگی در کشور ما در ساحت سیاستگذاری، یک خصلت نرم و تا حدی ماهیتی بالا به پایین دارد و شورای عالی انقلاب فرهنگی، آن مقر فرماندهی و هماهنگی، فهم، رصد و تطبیق با تغییرات فرهنگی و علمی در داخل و خارج کشور می باشد. از همان سال های اول انقلاب یعنی سال 64 ، که آیت الله خامنه ایی در مقام ریاست جمهوری و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، بحث مهمی پیش آمد که پیگیری مسائل روزمره زندگی شهری، اخلاق عمومی، مسائل هویتی، مباحثی درخصوص گفتمان ها، روایت ها و چالش های زندگی فرهنگی مردم باید به صورت تخصصی تر و دقیقتر پیگیری شود و بنا به تصمیم شورای عالی این موضوع به شورای فرهنگ عمومی کشور تفیض می شود. مفهوم فرهنگ عمومی اشاره دارد به زندگی و کِرد و کار فرهنگی مردم، زندگی شهری مردم، آپارتمان نشینی، نظم و انضباط و صداقت. سبک زندگی همان چیزی است که ما پیوسته در مورد آن به صورت روزمره قضاوت های عرفی داریم. مثلاً می گوییم اینجا خیلی بد است یا فلان شهر خیلی بد بود و با من برخورد مناسبی نداشتند و ... .
این شورا با حضور نمایندگانی از دستگاه های فرهنگی و غیرفرهنگی و تعدادی از نخبگان فرهنگی شکل گرفته که ریاست آن به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تفیض می شود. از دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تا برخی از وزرا که نماینده می فرستند، عضو این مجموعه هستند. شورای فرهنگ عمومی کشور یکی از دیرپاترین و قدیمی ترین مجموعه های فرهنگی کشور هست که دنباله استانی و شهرستانی هم دارد. در هر شهرستانی که نماز جمعه تشکیل می شود - این تعریف درست تر است، چون در اساسنامه شورا اینگونه آمده است- طبق قانون، هر شهرستانی که رسماً شهرستان باشد، در آنجا شورای فرهنگ عمومی داریم و این شورا به مثابه یک پارلمان و مجلس برای فکر کردن، ورود کردن و رسیدگی کردن به مسائل فرهنگی شهر است.
البته بنده از قدیم به عنوان یک محقق و کارشناس و بعد هم یک معلم در دانشگاه، با نهادهای فرهنگی در ارتباط بودم و الان رسماً دو هفته است که دبیری این مجموعه را به عهده گرفتم. شورای فرهنگ عمومی، سه ساحت سیاستگذاری برای فرهنگ متصور است. اول ساحت ناحیه ایی و محله ای است. یعنی شما در هر محل و روستا یا شهرستانی یک زیست بومی دارید که خصلت ها، سرمایه ها و مسائل خودش را دارد. شما نمی توانید از تهران برای آنجا شیوه کار ارسال کنید، بلکه باید نخبگان فرهنگی آنجا جمع شوند و مسائل خودشان را خودشان حل کنند و قانون هم از آنها پشتیبانی کند. ساحت دیگر، ساحت ملی است. مثلاً الان یک مسأله ملی که حدود 23 یا 34 درصد از مردم می گویند ما واکسن نمی زنیم. از نظر ما شهروند جمهوری اسلامی هستند و بسیار هم محترم هستند ولی ما باید با آنها گفتگو داشته باشیم، چرا که این مسأله، مسأله ملی ما است. یا فرهنگ کار هم جزو مسأله ملی ما هست. در جامعه امروزی بیشتر افراد به دنبال کار کارمندی و کارهای ساده هستند. شخص در سنین جوانی 22 یا 23 سالگی به دنبال مهارت آموزی نمی رود و بعد ناراحت این است که چرا من شغلی ندارم.
سومین ساحت، ساحت بین الملل است. در حوزه بین الملل سیاستگذاری فرهنگی انجام می شود اما ما باید با آن تعامل و گفتگو داشته باشیم. باید بفهمیم تصویرمان در جهان چیست؟ آیا تصویر ایران و ایرانی تصویر مطلوبی است؟ ماه آینده چهل و یکمین مجمع سازمان یونسکو برگزار می شود. ما چه اقداماتی انجام دادیم؟ آیا قطعنامه جدیدی داریم، ساحت بین المللی بسیار مهم است که طبق اساسنامه باید به آن بپردازیم.
*آقای دکتر آیا فرهنگ یک مقوله دستوری است؟ به عقیده من از پایین به بالا است. اما اگر مردم به نتیجه مطلوبی نرسند، هر چقدر هم شما بگویید که این خوب است یا آن خوب است و ... فایده ایی ندارد. چه سازوکاری را می خواهید پیش بگیرید که بیشترین تأثیر را روی مردم داشته باشد؟
بخش زیادی از فعالیت های ما حوزه رصد و شناخت تغییرات فرهنگی است که این رصد را وصل کنیم به نظام فرهنگی کشور و هم به مثابه یک شاخک قوی به بدنه مردم و فعالان حوزه فرهنگ برساند. مثلاً الان در حوزه موسیقی، در حوزه فرهنگ جنسی، در حوزه فرهنگ آپارتمان نشینی، در حوزه فرهنگ عبادی و دینی تغییراتی در حال رخ دادن است، الان همین کتابی که روی میز مشاهده می کنید، سالانه به تفکیک استان وضعیت شاخص های فرهنگی را می سنجیم. شورای فرهنگ عمومی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات این کار را انجام می دهد و نتایج را هم به نخبگان و هم به مدیران منعکس می کنیم. پس این مسأله اصلاً دستوری و در واقع انعکاس یک پژوهش در شورا می باشد.
بخش دیگری از کار ما این هست، با توجه به این که 30 درصد از سازمان های رسمی در ساحت فرهنگ نقش دارند که از بودجه عمومی کشور یا حال یا دولتی یا عمومی ارتزاق می کنند، باید هماهنگی بین این سازمان ها ایجاد شود یعنی یک رهبر ارکستر داشته باشد که شورای فرهنگ عمومی به مثابه این رهبر می تواند عمل کند و باید بتواند همین 30 درصد را مدیریت کند که اصطلاحاً فالش نزنند و نکته آخر این که اتفاقاً این مدل شوراها در دنیا بیشترین ارتباط را با نخبگان و فعالان مردمی دارند. این موضوع یک مقدار مغفول بوده که ما سعی داریم آن را احیا کنیم. اگر یک فعال مردمی در حوزه فرهنگی نتواند حرفش را بزند و کارش را انجام دهد ما باید پشت او بایستیم تا حق او را از نظام فرهنگی کشور بگیرم.
*عده ایی هستند ما را متوهم می کنند و می گویند ما تمدن 2500 ساله داریم و ... و بسیار خصلت های مطلوبی داریم، در حالی که واقعیت این است که ما حقیقتاً جامعه با فرهنگی نداریم، مردم مهربانی با همدیگر نیستیم، فرهنگ عمومی ما در یک جاهایی واقعاً معیوب است. چه شد که به اینجا رسیدیم و شما چه راهکاری برای ارتقای آن پیدا می کنید؟
حرف شما را اصلاح کنم، افتخار به گذشته بدون نگاه به آینده توهم هست. اگر کسی افتخار به گذشته داشته باشد و امید به آینده و برنامه ایی نداشته باشد، در توهم هست ولو استاد ادبیات تمام دانشگاه تهران باشد. ما آینده را باید بسازیم اما بر اساس پله های گذشته و تجربیات گذشته؛ لذا در این چارچوب هر چه که از گذشته ما واقعیت دارد و به ارزش های مشترک انسانی و الهی مربوط می شود، برای ما محترم است. نکته دوم، این که می فرمایید وضعیت فرهنگی خوبی نداریم، احساس کلی همه ما این است که ما در فرهنگ عمومی متناسب با اتفاقات جدیدی که در تکنولوژی رخ داده، در شیوه های زیست تحمیلی ما، در مدل اشتغالمان، در روابط شهری و زندگی و معماری و شهری افتاده است، نتوانستیم تناسب برقرار کنیم. ما انسان هایی بودیم که بالاجبار پرتاب شدیم به یک شهر مدرن بی در و پیکر و ناشناخته.
از روز اول که آمدم اشاره کردم از مهمترین مسائل فرهنگی ما، خود شهر و کلان شهرها هستند. البته این به این معنی نیست که کلان شهر عیب ذاتی دارد، نه، ما با هم تطبیق پیدا نکردیم. برای زندگی در کلان شهر همه امکانات فرهنگی و هنجارهای لازم را بازتولید نکردیم. شاخص های ما در بسیاری از حوزه های مشابه، نشان می دهد که قضاوت شما و عقل عرفی مردم هم همین را می گوید، ولی راه آن نفی و انکار حیات فرهنگی ما نیست. ما باید بر مبنای داشته هایمان آنها را بازتولید کنیم. مثلاً همه می گویند تعارف عین دروغ است. تعارف کردن بخشی از فرهنگ ما است و ما باید آن را در زندگی روزمره بازتولید کنیم که به درد جامعه امروز هم بخورد. ولی اگر یکی بیاید و ادعا کند تعارف نشان دهنده این است که ما ملت دروغگویی هستیم، ما مخالف هستیم و باید این را اصلاح کنیم و از خدا خواستاریم که توفیق دهد و کمک کند که این شور جوانی و اخلاق تعهد آمیز مخصوصاً در این دولت کمرنگ نشود
.