آزادی نخستین شعاری است که در طلیعه قیام و انقلاب اسلامی ایران در کنار شعار استقلال بر زبان مردم ایران جاری شده است.
این طرح در پاسخ به نیاز فرهنگی وقت تهیه شده است و برای ابلاغ رسمی لازم بود به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد، مفاد آن در دیگر مصوبات شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بهره برداری قرار گرفته است.
طرح تقویت و گسترش آزادی های اجتماعی و فرهنگی
مصوب سال 1366 شورای فرهنگ عمومی
فصل اول – مقدمه
الف) آزادی و اوصاف
آزادی نخستین شعاری است که در طلیعه قیام و انقلاب اسلامی ایران در کنار شعار استقلال بر زبان مردم ایران جاری شده است. بدون شک واژه آزادی در اذهان عموم و در میان صنوف و طبقات مختلف جامعه و حتی در دیدگاه افراد هر طبقه و صنف، معنای واحدی ندارد.
آزادی نیز مثل بسیاری از واژههای مهم و مبهم دیگر، دستخوش تفاسیر و تعاریف فراوان قرار گرفته است. تعریف دقیق آزادی در مجال اندک میسر نیست اما آنچه میتوان گفت و آن را قدر مسلم دانست، این است که هر نوع تفسیر و تبیین از آزادی و هر شیوه عمل و اقدام تحت این پوشش، که (از یک سو) واقعاً به نفی اصول و ارزشها و موازین اساسی و مسلم اسلامی منجر شود، یا (از سوی دیگر)قدرت و اختیار انسان را در اظهار نظر و آزادی بیان و قلم به قصد اصلاح و به نحو منطقی و عالمانه و خیرخواهانه سلب کند و امکان مباحثه و مناظره سالم و غیر خصمانه و رشد دهنده و آگاهی بخش را از میان ببرد و قوا و استعدادهای خداداده انسان را در حصار مصالح کاذب و منافع غیرطبیعی و موانع غیرضروری سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و امثال آن محصور و محدود کرده و امنیت روحی و معنوی را از صاحبنظران و منتقدان و مصلحان و محققان و عالمان سلب کند، هیچ کدام (نه در آن سوی و نه در این سوی) بیان کننده و نشان دهنده آزادی حقیقی و اسلامی نخواهد بود.
آنچه مسلم است این است که اصول و وظایف خطیری همچون امر به معروف و نهی از منکر و استماع اقوال و اِتِباع احسن در هیچ یک از جوامع، خصوصاً در جامعه و نظام اسلامی و در میان اهل آگاهی و تعهد، تحقق نخواهد یافت مگر آن که اصل آزادیِ توام با آزادگی و شرف و کرامت الهیِ انسان در جامعه محقق شده باشد.
امر به معروف و نهی از منکر و همچنین استماع اقوال و اتباع احسن چگونه میتواند ممکن و میسر باشد بدون آن که به مصداق قاعده اذن الشیء اذن فی لوازمه آزادی اسلامی یعنی همان اصلی که از حریت ذاتی و فطری انسان ناشی میشود و کلام امام علیابن ابیطالب(… قد جعلک الله حرا) مؤید آن است، تحقق اجتماعی یافته باشد؟
اسلام پیش از آن که دربارة آزادی داوری کند به کسانی و جوامعی نظر دارد که از آن سخن میگویند. شاید نخست باید دید که چه کسی و چه گروهی در چه وضعیتی از آزادی دفاع میکند؟ آزادی از چه چیز و برای چه کس؟ به این پرسشها در هر زمان البته باید پاسخ داد، اما قدر متیقن این است که اسلام در محدوده اصول و موازین خویش و با تعریف و دیدگاهی که خود از آزادی دارد، تبادل نظر و تعاطی افکار و مباحثه و مشاوره فردی و اجتماعی و سیاسی را جایز بلکه لازم میشمارد و بدان اکیداً توصیه میکند. رساترین و زیباترین سخنان در این باره از امام علی(ع) نقل شده است.
– من استقبل وجوه الارأ عرف مواقع الخطأ – هر کس از آرأ گوناگون کمک بگیرد، مواضع خطا و اشتباه و لغزشگاهها را باز میشناسد.
– صواب الرای اجالة الافکار – رأی درست از طریق جولان دادن و درهم آمیختن اندیشهها فراهم میآید.
– اضربوا بعضی الری ببعضی یتولد منه الصواب- آرای مختلف را به یکدیگر بزنید و به هم درآمیزید تا آنچه صواب است متولد شود.
در همین زمینه است که باز از همان امام(ع) نقل شده است که – الاستبداد برایک یزلک و یهورک فیالمهاوی – استبداد رأی و کمک نگرفتن از نظریات دیگران انسان را میلغزاند و در پرتگاهها میافکند.
اللجوج لا رای له – آدم لجوج و مستبد نمیتواند به رأی درست و نظر صحیح دست یابد.
در حدیث دیگر سفارش شده است که – کونوا نقاد الکلام – همواره نقاد سخن باشید و سره را از ناسره، درست را از نادرست، تفکیک کنید؛ همواره در برابر آنچه میشنوید نقاد و ارزیاب باشید.
در جایی دیگر آمده است – احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی – بهترین و دوستداشتنیترین برادرانم آن کسی است که معایب مرا به من هدیه کند. اشکالات کار و کلام را همچون هدیهای به من برساند و بنمایاند.
این همه تکیه و تأکید نشانگر آن است که آزادی نقد و انتقاد در روابط انسانها و پرهیز از این که دائماً تایید کننده و ستایشگر گفتار و کردار یکدیگر باشند، کاملاً مورد توجه و عنایت اسلام بوده است. باید گفت از این دیدگاه یکی از علل و ریشههای روانی خصلت انتقاد ناپذیری و مخالفت با آزادیهای مشروع، وجود روحیة خودبرتربینی و تقدیس و تنزیه خویش، چه در روابط فردی و چه در روابط اجتماعی و سیاسی است و به همین دلیل گفته شده است که:
– شرالناس من یری انه خیرهم و احمق الناس من ظن انه اعقل الناس – در مناسبات و روابط فردی و اجتماعی انسانها، بدترین و نادانترین اشخاص را در آنجا بجویید که کسی خودش را بهترین و داناترین آدمیان بداند و نیز از همین رو اسلام همواره تواضع و فروتنی و احساس ناقص بودن و نیاز به دیگران داشتن را به عنوان زمینه و روحیه و یکی از ریشههای روانی اعتقاد واقعی به آزادی و تعالی افکار و مشاوره و مباحثه ستوده و گفته است:
– العاقل من اتهم رأیه و لم یثق بکل ما تسول له نفسه – دانا کسی است که (در عین عزت و صلابت و اعتماد به خویش) همواره رأی و نظر خودش را متهم میداند و متهم میکند به این که مبادا نادرست یا ناقص باشد و لذا چنین نیست که نسبت به همه آنچه نفس وی در نظرش صحیح جلوه میدهد اعتماد نشان دهد.
با عنایت به مجموعه آنچه در متون روایی اسلامی وارد شده است و با توجه به موقع و مقام فریضة مهم و اساسی و اجتماعی و سیاسی امر به معروف و نهی از منکر که قرآن کریم آن را از لوازم و نتایج ولایت متقابل افراد(اهل ایمان) نسبت به یکدیگر در جامعه ایمانی میداند (المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیأ بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر) و نیز با در نظر گرفتن اصل لازمالرعایه استماع اقوال و اِتباع اَحسن میتوان گفت که اصل اساسی آزادی و آزادگی و حریت ذاتی انسانی در اسلام، پیشاپیش مسلم و بدیهی فرض شده و گاه از شدت ظهور و وضوح است که مخفی مینماید! آزادی فطری انسان دقیقاً همان انسان که عبد خداوند است، امری محتوم و مقدر است و تا بدان پایه محترم و معزز بوده است که در نخستین دوره خلقت انسان، با وجود آگاهی خداوند از قطعیت ارتکاب گناه(ترک اولی ) به وسیله آدم(ع) باز هم نه قبل و نه بعد از آن، از او سلب نشده و حتی در محیط دیگری(دنیای مادی) بااشکال تازهتر و انواع بیشتر ظهور و ادامه یافته است.
بدون تردید، اسلام در باب آزادی و اظهار نظر آزادانه و نقادانه، هم از حیث مفهوم و محتوا حرف و شرط دارد و هم از حیث شکل و شیوه تحقق آن، توصیه مداوم به تبلیغ و دعوت از طرق حکیمانه و مبتنی بر موعظه حسنه و سفارشها و یادآوریهایی از این قبیل که – قولوا للناس احسن ماتحبون ان یقال فیکم – با مردم به شیوهای بهتر از آنچه دوست دارید با خود شما یا درباره شما آن شیوه را داشته باشند، سخن بگویید و رفتار کنید. همه موید اهمیت شکل و شیوة تحقق آزادی فردی و اجتماعی و آزادی نقد و نقادی است.
شاید این سخن حکیمانه امیرالمؤمنین(ع) ناظر به همین شرایط و مربوط به شکل و شیوه و همچنین ناظر به محتوا و مفهوم آزادی نیز باشد، آنجا که میفرماید:
– من قام بشرائط الحریه، اهل للعتق و من قصر عن احکام الحریه اعید الی الرق – آن کس که به شرایط و موازین و لوازم حریت رفتار کند شایستة آزادی است و آن که در انجام وظایف و مقررات آزادی کوتاهی نماید به بردگی و زبونی باز خواهد گشت.
در هر حال، مقام و موقع آزادی در اسلام به گونهای است که استاد شهید مرتضی مطهری در متن بیانیه سیاسی و افشاگرانه و عالمانهای که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی علیه رژیم شاه منتشر نموده است، ضمن بیان این مطلب که، “محرومیت از آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود، یکی از موجبات خشم و نفرت این مردم است … و اگر آزادی و دموکراسی محفوظ میماند ملت ایران امروز در ردیف مترقیترین کشورهای جهان بود…” نخستین هدف و آرمان انقلاب و نهضت اسلامی ایران را «برچیده شدن دستگاه استبدادی پهلوی و برقراری نظام دموکراسی بر طبق موازین اسلامی و رسیدن به آزادی که شرط اصلی رشد و تکامل انسانی و اجتماعی است، اعم از آزادی بیان، آزادی قلم، و آزادی اجتماعات…» اعلام مینماید.
ب – آزادی و تعارضات
تنظیم و تدوین طرحی به منظور تقویت فضای سالم تبادل افکار، گسترش نقد و انتقاد و حمایت از آزادیهای قانونی، علیالقاعده مستلزم آن است که مفاد این «مقدمه» و دیدگاههای مطروحه در آن و از جمله مبانی و مباحث آتی به شرح ذیل مورد توجه کامل و عنایت کافی قرار گیرد:
1- تعارض “آزادی” با “استقلال و امنیت اجتماعی”
در بحث یا فرض تعارض میان آزادی و استقلال و امنیت اجتماعی این نظریه را میتوان مطرح کرد که آزادی به دلیل عدم آمادگی و سلامت کامل مزاج جامعه، معمولاً به هرج و مرج منجر میشود و دولت اگر بخواهد موانع آزادی را رفع کند و تمرکز و تسلط سیاسی نداشته باشد، ممکن است اساس حکومت در خطر قرار گیرد.
در این مورد و در مقام توضیح و پاسخگویی باید توجه داشت که:
اولاً – نسبت میان آزادی و تقسیم قدرت سیاسی(متمرکز یا توزیع شده) را باید تعیین کرد. تمرکز، در غیر موارد مسلم و ضروری، خلاف طبیعت بوده و به اصطلاح قسری است. در جامعه، میزان رأی ملت است. البته در جایی که متعلق امر آنها، امرالناس(نه امرالله) است.
ثانیاً – عموم مردم در زمینه معنوی، تعلق خاطر به دین دارند و در حکومت دینی، خود را آزاد میبینند. باید دید که آیا مدافعین آزادی بی حد و حصر که معمولاً مخالفین حکومت دینی هستند، در جامعه ما واقعاً در چنان موقعیتی قرار دارند که بتوانند اساس نظام و حکومت را از بین ببرند؟ اگر چنین باشد طبیعی است که هیچ عاقلی آزادی با این مفهوم و با این نتیجه را تجویز نمیکند. ولی بحث در معنویات است. باید از یک سو به اصطلاح تیپولوژی(مردم) و از سوی دیگر حریفان را شناخت. اکثریت مردم به دین و معنویت و حاکمیت دینی و آزادی در حکومت دینی، تعلق خاطر دارند. از سوی دیگر، حریفان و مخالفان، هم محدود و معدوداند و هم زبان و فرهنگشان آنان را محدود کرده و از مردم جدا میکند.
ثالثاً – باید به خاطر آورد که قویترین و مستدلترین آثار دینی و فرهنگی ما، در مسیر مقابله با خصم و شبهات و اشکالات مطرح شده از سوی مخالفین و حریفان، پدید آمده است. “اصول فلسفه و روش رئالیسم” در جواب دکتر ارانی و امثال او است. موضوعات مطرح شده در منبرها و سخنرانیها و نوشتههای استاد شهید مرتضی مطهری غالباً پاسخ مطبوعات و تبلیغات ضد دینی زمان شاه مخلوع، بوده است. به همین دلیل است که برخی از مواعظ و منبرها امروز در این جهت دارای آن شور و شوق مطلوب و غنا و استحکام مورد انتظار نیست. اساساً شکوفایی فکر، در صحنة برخورد افکار و آرا بوده که تحقق عینی داشته است. اهل فکر عموماً تا فکر مخالف در کار نباشد تحریک و تهییج نمیشوند و رشد نمیکنند و نتیجتاً ذخایر فرهنگی و علمی استخراج نمیشود. چرا فارابی در آثار خود آن همه بحثهای سیاسی و اجتماعی دارد ولی در آثار ملاصدرا دیده نمیشود؟ زیرا در عصر ملاصدرا استبداد محض حاکم بوده است. از علامه طباطبایی که در آثار ایشان (از جمله المیزان) مباحث اجتماعی بسیار مطرح شده است تا شهید مطهری و پس از آنها تا کنون، غالباً به دنبال طرح مباحث اجتماعی مخالف و مخالفین است که میبینیم علمای اسلام به تکاپو برخاسته به خلق ارزشمندترین آثار توفیق یافتهاند و در واقع در جمهوری اسلامی نیز به برکت آزادیهای مشروع و قانونی محافظت شده توسط همین نظام دینی و مردمی است که جولان و سیلان افکار و اندیشهها تحقق عینی و صورت خارجی پیدا کرده است.
2- تعارض “آزادی” با “سلامت و هدایت نسل جوان”
در این مبحث نیز نظریهای که مطرح میشود این است که گرچه توده مردم، مخاطب مخالفین نظام نیستند ولی جوانان، مخاطب مخالفین نظاماند و آنان (مخالفین نظام) نسل جوان را زودتر و سریعتر ممکن است جلب کنند. لذا این خطر وجود دارد که مخالفان، ابتدا احساسات جوانان را در اختیار گرفته و سپس افکار آنان را در جهت مخالف شکل و تشکل دهند.
به این نظریه میتوان این گونه پاسخ داد:
اولاً – پس از قبول این واقعیت که جوانان در معرض تبلیغات و اندیشهها و آرای مخالفاناند، آیا بر این اساس، درست است که افراد و اشخاص را ( به عنوان مثال) در محوطه و محفظهای به کلی دور از هر گونه میکروب و ویروس قرار داده و رشد دهیم تا سلامت کامل آنها تأمین و تضمین شده باشد؟ سؤال دیگر این است که آیا چنین چیزی اصلاً ممکن است؟ در این صورت اگر روزی منفذی باز شد – که قطعاً یا احتمالاً چنین میشود – آیا آنها با اولین نسیم از پای در نخواهند آمد؟ باید پذیرفت و واقعیت هم این است که اصولا رشد و تکامل، مستلزم وجود تزاحم و تعارض است.(لااقل وجود درجات و حدود و مراتبی از تزاحم و تعارض، طبیعی یا اجتنابناپذیر بوده و لازمة رشد و تکامل و ورزیدگی و ممارست و تقویت است).
ثانیاً – از سوی دیگر آیا میتوان در دنیای امروز و در عصر ارتباطات سریع و وسیع و گسترش وسایل مختلف و سهلالوصول ارتباطی، اذهان را کاملاً از اندیشههای مخالف دور نگاه داشت؟ با رادیوها و انواع وسایلی که علیرغم هر منع و مانعی میتوانند مطالب را به دیگران برسانند و در اقصی نقاط عالم انتشار دهند چگونه باید برخورد کرد؟ اگر کمال میخواهیم، در میدان معارضه و جنگ و تزاحم حاصل میشود. البته طبعاً ضایعات و تلفاتی هم وجود خواهد داشت. اما معدل را باید حساب کرد. آیا به عنوان مثال، این منطق درست است و این کار ممکن است که کسی وسیله نقلیهاش را هرگز از خانه به خیابان نیاورد، تا مبادا با وسایل نقلیه دیگر(که با او رقابت و مسابقه یا رودرویی دارند) تصادم نداشته باشد و سلامت و عافیت را بدین طریق برای همیشه تأمین و تضمین کند؟!
ثالثاً – تجربه گذشته نشان میدهد که سابقاً اگر نگوییم اغلب، قدر مسلم میتوانیم بگوییم عده قابل توجهی از ادیبان و هنرمندان جامعه ما غیردینی یا ضددینی بودهاند و به اصطلاح نیروی مذهبی در این میدان(با توجه به ابزارها و اهرمهای مدرن) واقعاً کم بوده است. اما به راستی با وجود چنین وضعی چگونه شد که امثال استاد شهید مطهری و دکتر شریعتی و …(صرفنظر از وجود اختلاف نظرهای اساسی یا فرعی) توانستند هر کدام به گونهای، با فکر و نثری متناسب، علیرغم آن همه موانع و آن همه مخالف باز هم انبوه جوانان را به خود و پیام و کلام خود جلب و جذب نمایند و حتی روشنفکران غیردینی را منزوی کنند؟ بنابراین باید باور داشته باشیم که دین ریشه در باور مردم دارد و از این حیث جای هراس نیست.
رابعاً – مخالف، چندان هم به “فکر” متوسل نمیشود، بلکه تکیه بر احساسات و مبالغه دارد. همچنین او با تکیه بر بعضی از واقعیات موجود و نتیجهگیریهای مخرب است که عمل میکند و البته دامنه تأثیرش هم به اهل فکر محدود نمیشود. اما حتی اگر بدین طریق، استفاده از “احساسات” هم در کار باشد، باز ما از این جهت نیز در وضعیت و موضعی از مخالفان قرار داریم.
ما با استفاده صحیح از روز عاشورا(به عنوان مثال) میتوانیم آثار بسیاری از کارهای ناروا و نتیجهگیریهای مخرب آنان را از میان ببریم و در این تعارض نیز به شرط حسن عمل و حسن استفاده از قدرت معنوی و فکری و مناسبتها و فرصتهای انقلاب اسلامی، به عنوان یک ملت مسلمان و متکی بر ذخائر عظیم فرهنگی، برنده شویم، پیروز شویم، و به عبارت دیگر پیروزی اجتماعی اندیشه و آرمان خویش را حفظ کنیم.
فصل دوم – اهداف
1- تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون، احترام به اصل آزادی توأم بامسئولیت انسان، مشارکت فعال و آزادانه مردم در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خویش، گسترش آزادیهای مشروع همراه با تحقق و توسعه عدالت فردی و اجتماعی و به عبارت دیگر احیای حقوق عامه و حفظ حریت و آزادگی انسانی در نظام و جامعة مبتنی و متکی بر معیارها و ارزشهای الهی که از اصول مهمه مصرحه در قانون اساسی جمهوری اسلامی است، باید به عنوان یک مجموعه و میثاق اجتماعی مورد تأیید و حمایت آحاد ملت و اعضای دولت و حکومت و شخصیتهای معتبر و متنفذ جامعه قرار گیرد.
فصل سوم – اصول
الف) در باب انتقادپذیری
1- مسئولان اجرایی طراز اول نظام و جامعه باب انتقاد از خود را گشوده، به عنوان نخستین اصل در مورد انتقادپذیری و ترویج این روحیه، عملکرد خود و همکاران خود را با محک نقد ارزیابی کنند و از مدح و ستایش دائم نسبت به اشخاص و امور، جداً پرهیز نمایند.
2- متصدیان و مسئولان امور در سخنرانیها، پیامها، مصاحبهها و خطبههای نماز جمعه، فصلی را به نقد و نقادی و اظهارنظر آزاد و ذکر دیدگاههای مختلف در مورد موضوعات روز اختصاص داده و جو ترس از متهم شدن و بیش از حد احتیاط کردن را که به خودسانسوری و از دست دادن شجاعت در اظهار نظر علمی و نفی بینش اجتهادی و تعقلی و تسلیم شدن در برابر جو حاکم در این یا آن زمینة مورد بحث میانجامد، بشکنند و عملاً به رفع موانع آزادی بیان و اظهار نظر بپردازند.
3- مسئولان و دستاندرکاران، ضمن ستایش از آزادیهای مشروع و روحیه انتقادپذیری، همگان خصوصاً وسایل ارتباط جمعی و به ویژه صاحبنظران مؤمن و صالح را مستمراً به نقد و ارزیابی مداوم امور دعوت نمایند و تأثیرات مثبت نقادی را تشریح کنند.
4- اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و به ویژه سران قوای سه گانه و رئیس هیأتهای دولت، در مقاطع زمانی معین و مواقع مناسب، با تشکیل جلسات و دعوت از مجریان امور یا با ابلاغ توصیههای جدی و مشروح و مستدل، مسئولان را به طور منظم و مکرر به استماع نظریات و انتقادها و پرس و جوهای مردم و کارکنان زیر نظر خود و وفادار بودن به صبر و بردباری و سعه صدر و انتقادپذیری به عنوان یک فریضه اسلامی و اجتماعی دعوت نمایند.
تبصره 1- باید توجه داشت که در جامعه آزاد و در میدان مباحثه و نقد و نقادی، ارشاد و کنترل و مراقبت دائم نیز لازم است و تلاش و کوشش هدایت گران و برنامهریزان باید مصروف آن گردد که همواره وسایل عرضه افکار حق آماده باشد و در این مورد اتخاذ سیاستهای هماهنگ و یک سان از سوی نظام امری ضروری است.
تبصره 2 – شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کلیه دستگاههای ذیربط و نیز وسایل ارتباط جمعی، وضعیت موجود و نقاط قوت و ضعف را به طور دائم بررسی کرده، نتایج مثبت و منفی ناشی از برخوردهای انتقادی و میزان وفاداری مسئولین و مردم به انتقاد و انتقادپذیری را ارزیابی نمایند و طرق تقویت جهات مثبت در جو نقد و انتقاد و همچنین شیوههای مناسب برای کنترل و مراقبت و مقابله با جهات منفی و تجاوز از حدود آزادی مشروع را شناسایی و پیشنهاد نمایند. 5- از مجریان و دستاندرکاران امور خواسته شود که در برابر انتقادات وارده:
الف) خود را عملاً و با زبان حال و قال، معصوم و غیرقابل نقد و انتقاد نشان ندهند و اعمال و سیاستهای اجرایی خود را بی نیاز از امر به معروف و نهی از منکر ندانند.
ب) انتقادات دیگران را پیشاپیش با این دید و انتظار بشنوند و بخوانند که هرچند ممکن است در یک بررسی دقیق و عمیق، درست و وارد نباشد، اما تحمل آن و مواجهه منطقی و محترمانه با آن، لازمه وفاداری به اصل اساسی نقد و انتقاد و شرط تحکیم و تقویت آن و آموزش دهندة طرق صحیح نقد و نقادی است.
ج) به اظهارات دیگران در مورد حوزه کار خود، با سوءظن و بدبینی نگاه نکنند.
د) به جای پاسخ و توضیح، انتقادکننده را به تبعیت از خط و ربط خاص و اغراض نادرست متهم نکنند.
ه) این فرض را که انتقاد هر انتقادکننده به طور اجتنابناپذیر با اشتباهاتی درآمیخته است، محتمل بدانند و قبول کنند که اشتباه از لوازم و عوارض انتقاد و دامن زدن به جو انتقاد است و هیچ اصل اساسی و مهمی نباید به خاطر پارهای از عوارض احتمالاً منفی نادیده انگاشته شود. میزان قدرت روحی و فکری هر فرد مسئول و اعتقاد او نسبت به اصل نقد و انتقاد، به میزان فداکاری و خویشتنداری و متانتی بستگی دارد که در برخورد با انتقادات نادرست و ناوارد، به خاطر ابقای اصل آزادی و انتقاد از خود، نشان میدهد و باید واقعاً باور داشته باشد که هیچ گاه در عرصه تجربه، جو انتقاد به صورتی که هرگز با هیچ اشکال و اشتباهی همراه نشود، شکل نگرفته و نمیگیرد.
و) میان اشتباهی که به بیان کذب و تهمت منجر شده ولی انگیزه منتقد، وفاداری به اصل انتقاد و خیرخواهی و دلسوزی بوده است، با دروغگوییها و تهمت زدنهایی که از انگیزههای دیگری مانند اغراض ناسالم شخصی و گروهی ناشی میشود، تفاوت ماهوی و بنیادی قائل شوند.
ز) میان اشتباهات منتقدی که از طریق وسایل ارتباط جمعی عمل کرده است و مسئولیت انجام وظیفه نقد و نقادی در رسانهها را بر عهده داشته است با اشتباهات منتقدین دیگر فرق بگذارند.
ح) از این که بر اثر انتقادات دیگران احتمالاً منزوی یا منفعل شوند نهراسند و باور داشته باشند که در صورت ارائه پاسخ مستند و مستدل، مبادله نظریات و افکار مختلف از طریق انتقاد و نقادی، در درازمدت به نفع آنها نتیجه خواهد داد.
ط) با اظهار روحیه تواضع و سعه صدر، به ارائه پاسخ مستند و مستدل اکتفا کنند و با وجود انتشار پاسخ و توضیحی که البته حق قانونی و شرعی آنهاست، حتیالمقدور به سلاح قضأ و دادگاه و شکایت، که موجب تأثیرات منفی در افکار عمومی بوده، روحیه انتقاد و وفاداری به این اصل مهم اجتماعی را میمیراند و از بین میبرد، متوسل نشوند.
ی) پاسخ دهندگان به انتقادات، با نحوه پاسخگویی خود شیوه انتقاد صحیح و بیان دوستانه و خیرخواهانه را به منتقدی که اشتباه کرده است بیاموزند و از پاسخگویی کینهتوزانه و توأم با دشنام و تهدید پرهیز نمایند.
تبصره – موارد خاص و محدودی که مقابله به مثل و استفاده از شیوه بیان منتقد مهاجم علیه خود او به منظور تفهیم آثار و عواقب سوء شیوههای برخورد نادرست و نتیجتاً تنبه وی در آن موارد، ناگزیر و لازم است، مستثنی است.
6- مسئولان اجرایی فقط در مواقعی که یکی از وسایل ارتباط جمعی به واقع یا به تصور آنان اشتباه کرده یا در مورد خاصی از حد قانونی تجاوز میکند به مقابله با تخلفات آن برنخیزند، بلکه در مواقعی که حقوق و جایگاه رسانههای همگانی به وسیله فردی عادی یا یکی از مسئولان و متنفذین تضییع شده یا از طریق سخنرانی و نوشته و طرق دیگر با آنها برخورد نادرستی انجام میگیرد نیز دفاع از حریم آزادی را وظیفه خود دانسته از وسایل ارتباط جمعی حمایت کنند و با ضایع کننده حقوق آنها در هر سطحی باشد، به تناسب مورد، مقابله نمایند.
7- همواره در پی کشف خطا و اشتباه رفتن و به اصطلاح فقط کمین کردن و مچ گرفتن و صرفاً شیوههای سلبی به کاربردن، حلال مشکلات نیست، بلکه باید از سیاست تشویق مؤثر نیز بهرهگیری به عمل آید و نمونههای انتقاد صحیح و سازنده شناسایی و معرفی شود و هر یک از وسایل ارتباط جمعی که در زمینهها و موضوعات خاصی با مراعات ضوابط و شرایط لازم نقادانه برخورد کرده و با اتخاذ شیوههای مناسب موجبات حسن تأثیر را در میان مخاطبان فراهم آورده است، مورد تشویق و تقدیر مستقیم یا غیرمستقیم قرار گیرد.
8 – ترتیبی داده شود که افراد و اصناف مختلف مردم با تمرین و تکرار مداوم و آموزش و ارائه نمونههای مناسب از سوی وسایل ارتباط جمعی و اعمال شیوههای صحیح و اجرای برنامههای تأیید و تشویق شده از سوی حکومت، به آرمان امر به معروف و نهی از منکر واصل شده، اصل اساسی ولایت و نظارت متقابل در جامعه ایمانی و انتقاد از یکدیگر را به نحوی که موجب تحکیم اخوت و صمیمیت دینی و وحدت ملی و مصلحت نظام و نظم اجتماعی باشد، جامه عمل بپوشانند.
9 – مسئولین و دستگاههای تبلیغی کشور در جهت تقویت این نظر و عقیده حرکت و تلاش کنند که اندیشه اسلامی در طول تاریخ همواره در متن جوامع پرتحرک و در بطن برخوردهای انتقادی رشد کرده است نه در جوامع منفعل، مرده، سرد و ساکت و فقط با حاکمیت طرز تفکر واحد و سلیقه خاص
10 – همه مسئولان و دستاندرکاران دستگاه دولتی و حکومتی نیز وسایل ارتباط جمعی، ویژگیهای اختلافات طبیعی و غیرطبیعی و رشد دهنده و ضایع کننده را برشمرده وجوه تمایز آنها را برای افکار عمومی تشریح نمایند و نشان دهند که اختلافات علمی و نظری و انتقادات دوستانه و خیرخواهانه، باعث تقویت آرا و اندیشههای صحیح و موجب استخراج دفائن عقول و ذخائر روح و ذهن و ظهور قوا و استعدادهای فطری و معنوی انسان است.
11 – تأمین امنیت، خصوصاً امنیت معنوی و حیثیتی، برای اظهار نظر آزادانه و نقادانة صاحبنظران، شرط لازم است و اتخاذ سند از سخن این و آن در گذشته و حال به منظور مثله کردن سخن آنان و منقطع ساختن آن از شرایط زمان و مکان و نتیجتاً پروندهسازی و تکفیر و تفسیق و متهم کردن و افترا زدن و جوسازی و تحریک دیگران به جای نقد و بررسی منطقی و محققانة آرا و افکار آنها ممنوع و مغایر با اسلام و احکام اسلامی اعلام شود.تبصره – مسئولان و سازمانهای دستگاههای ذیربط خصوصاً در حوزه قضایی و فرهنگی همچنان که با مظاهر لاابالیگری و هرزهدرایی و بیبندوباری تحت پوشش آزادی، مبارزه میکنند، به همان اندازه نیز علیه مظاهر استبداد رأی و حقکشیها و تجاوز به حریم حقوق و آزادیهای مشروع مردم، به مبارزه برخیزند.
ب – در باب انتقاد کردن
1 – همانطور که روحیه انتقادپذیری رشد و گسترش مییابد، اصل اساسی انتقاد کردن نیز باید با توجه به ویژگیهای ذیل، تحکیم و ترویج پیدا کند:
الف) وجود حسن نیت و اخلاص و عدم غرضورزی (هنر به چشم عداوت بزرگتر از عیب است و حب الشیء یعمی و یصم).
ب) دعوت از طریق حکمت و موعظه حسنه
ج) توجه به حق و نفی باطل و به عبارت دیگر اصالت و تقدم نقد افکار بر نقد اشخاص
د) دعوت به خیر و نفی ضد ارزشها با عمل و نه فقط با حرف و ادعا(کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم)
ه) تکیه کردن بر دلیل و مدرک و عقل به جای صرفاً عاطفه و احساس
و) رعایت ادب و نزاکت و احترام و به کارگرفتن لحن و شیوة بیان مناسب و مؤثر و دوستانه و پرهیز از طعنه و کنایه نیشدار و آزاردهنده و جریحهدار کنندة احساسات (طعن اللسان امض من طعن السنان)
ز) مطالعه و تحقیق و استخبار قبلی و عدم اتکأ به مسموعات و استنباطات ضعیف یا بی پایه. (کفی بالمرء جهلاً ان یکون محدث بکل ما سمع)
ح) اطلاع از ضوابط قانونی و مقررات
ط) پرهیز جدی از دروغگویی، اغراق، تهمت زدن و تحریف کلام در نسبت دادنها و قضاوتها
ی) ترک خصلت خودبرتربینی و تعریف از خود و ادعای بیمورد در اثنای انتقاد
ک) عدم تجسس در امور شخصی و خصوصی
ل) انتقاد از خود و خود را متهم و مستحق نقد و انتقاد و اشتباه دانستن و از موضع استکباری و خودبرتربینی انتقاد نکردن (العاقل من اتهم رأیه و لم یثق بکل ما تسول له نفسه).
م) آگاهی علمی و فنی در حد لزوم نسبت به موضوعات پیچیده و تخصصی مورد نقد و بررسی
ن) اطلاع در حد امکان نسبت به مشکلات و موانع و امکانات موجود در حوزه کار فردی که مورد انتقاد قرار میگیرد.
س) صحیح العمل بودن انتقادکننده و متعهد بودن خود وی (سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد.)
ع) تفکیک موارد مثبت و منفی، قوت و ضعف، عیب و هنر از یکدیگر و پرهیز از منفی بافی و بزرگنمایی (عیب وی جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی)
تبصره – باید دانست که هرگاه آزادی در موارد معینی به افشای اسرار نظامی و امنیتی، به هوچیگری و پر و پاگاند کاسبکارانه و فریب دهنده، به غوغاسالاری و اغواگری، به هتک حرمت و دشنام و افترا منجر شود و این امر به اثبات برسد، دیگر آزادی نیست، بلکه ضد آن است و در این صورت دیگر مشمول این مصوبه و مستحق بهرهگیری از حمایتها و امتیازات مربوط نخواهد بود.
فصل چهارم – عرصهها
الف) رادیو و تلویزیون
1- از آنجا که رادیو و تلویزیون، خصوصاً تلویزیون، بیشترین تأثیر را در اشاعه آگاهیها و ارزشهای مطلوب میتواند داشته باشد، باید هر یک متناسب با نوع و نحوه کار خود برنامههای جذاب، فراگیر و حساب شدهای را در جهت نشر آرا و افکار مختلف و متنوع تهیه و ارائه نمایند و برنامههای مذکور را به منظور گسترش و بهبود هرچه بیشتر مستمراً مورد حمایت و هدایت مؤثر و مفید قرار دهد.
2- تشکیل میزگرد و نیز مناظره و مباحثه مطبوعاتی و رادیویی و خصوصاً تلویزیونی، به منظور انتشار نظریات مختلف در باب موضوعات متنوع روز و مبتلابه عموم، از شیوههای مهم و مؤثر در جهت اشاعه آزادیهای مشروع و تقویت روحیه نقادی و انتقادپذیری در جامعه محسوب شده، به منظور تقویت و تبادل و تحمل افکار مختلف و آموزش چگونگی مواجهه صحیح با نظریات دیگران، عملاً مورد توجه و حمایت قرار گیرد.
تبصره 1- برنامههای اشاره شده در عین آن که نباید خسته کننده و تصنعی باشد، نباید به جای عرضه شیوههای سالم و سازندة مباحثه و مناظره علمی، به ارائه و انتشار نمونههایی از منازعه و درگیری و تخطئه بیانجامد.
تبصره 2- مواجهه مستقیم و طبیعی مردم و مسئولین از طریق وسایل ارتباط جمعی، به نحوی که هم نظر و سؤال مردم مطرح شده و هم توضیحات مسئولین مطرح گردد، موجب تحکیم و توسعه فضای آزادی بیان و نظر خواهد شد. تقویت بیشتر و فعالتر کردن برنامهها و طرحهایی که نظریات و انتقادات مردم را از طریق رادیو و تلویزیون منتشر میکند و همچنین بهبود و گسترش ستونها یا صفحات ویژة سؤالات مردم از وزارتخانهها و نهادها و پاسخ وزرا و مسئولین آن دستگاهها در مطبوعات و خصوصاً رادیو و تلویزیون، قدم مهم و مؤثری در این مورد است.
تبصره 3- هیچ یک از این طرحها و برنامهها به صورت ضعیف و ناپیگیر و غیرمنظم و بدون آن که واقعاً وجود آزادی مشروع بیان و نظر را عیناً اثبات نماید و نیز بدون حداکثر بهرهگیری از اشکال و شیوههای ابتکاری متناسب با هر یک از انواع وسایل ارتباط جمعی، تأثیر مورد نظر را نخواهد داشت.
تبصره 4- استفاده از شیوههای جذابتر مانند انواع نمایشها و میانپردهها و سریالها، توجه عموم را بیش از پیش جلب کرده تأثیر اجتماعی بیشتری میتواند داشته باشد.
3- بهطور واقعی و بهمنظور آموزش و ارائه نمونه و تشویق جامعه به برخورد نقادانه و دوستانه با یکدیگر، ساعت معین و برنامه مشخصی با پیشبینی و مطالعه و چارهجویی قبلی و مراقبت بعدی به عنوان تریبون آزاد اعلام شده و هر بار یکی از مسائل اجتماعی از طریق آن تریبون به بحث آزاد و عمومی گذاشته شود و عموم مردم خصوصاً جوانان در آن برنامه شرکت داده شوند و حذف مطالب به حداقل لازم برسد و با استفاده از مجریان مطلع و متعهد و هوشمند و سخندان، هم بر جذابیت برنامه و هم بر قوت و قدرت مراقبت و کنترل آن افزوده گردد.
4- وسایل ارتباط جمعی (رادیو و تلویزیون و مطبوعات) مستقلاً یا از سوی دستگاههای دیگر، مسابقات سراسری ترتیب داده و انواع امتیازات و جوایز مادی و غیرمادی مناسب و مؤثر را به بهترین انتقادکنندگان و بهترین تحلیلهای انتقادی که همه جهات و شرایط انتقاد سالم و سازنده و صریح در آن مراعات شده باشد، اختصاص دهند.
ب) فیلم (سینمایی، تلویزیونی، ویدئویی)
1- فیلمهایی که دارای موضوعات اجتماعی و انتقادی است تقویت و حمایت شده مورد توجه جدی قرار گیرد.
2- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیاستهای لازمالرعایه در خصوص تهیه و ارائه فیلمهای انتقادی را جمعبندی کرده با فیلمسازان و فیلمنامهنویسان در میان بگذارد و آنان را به حرکت در این جهت به طرق مناسب تشویق و ترغیب نماید و نمونههای معینی را که به طور نسبی میتواند الگو باشد، انتخاب و معرفی کند.
3- در این مورد گام اصلی و اساسی، تقویت جناحهای مؤمن به اسلام و انقلاب و کارآشنا و همچنین راهاندازی جریانات فرهنگی و هنری به وسیله افراد و جمعیتهای خودی و متعهد است. در این صورت آنها خواهند توانست نمونههای مطلوب نقد و انتقاد را در این عرصهها عملاً ارائه نمایند.
تبصره – برای تحقق و تبلیغ بسیاری از این اصول و سیاستها میتوان از شیوه ساخت فیلمهای کوتاه به منظور پخش در سینماهای کشور قبل از فیلم اصلی استفاده نمود.
ج) مطبوعات
1- مسئولان روزنامهها و مجلات، ضمن توجه جدی به نوآوری و ابداع در شیوه کار، بنا به توصیه شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی، در هر شماره صفحاتی از نشریه خود را با برنامهریزی جدی، سنجیده، پیگیر و مستمر به طرح انتقادها و نظریات مختلف، متقابل و متنوع افراد – اعم از مسئولین و دستاندرکاران امور اداره کشور و آحاد ملت – در همه زمینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اداری و فرهنگی و … اختصاص دهند.
تبصره 1- تنظیم مطالب این صفحات، حتیالمقدور به نحوی باشد که هر بار حاوی دو نظریه و دو دیدگاه مختلف و مکمل یکدیگر بوده و موجبات القای شبهات بدون پاسخ را نیز فراهم نیاورد.
تبصره 2- شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی در مواقع مقتضی با توجه به مناسبتهای زمانی، موضوعاتی را که شایسته طرح در جراید و نظرخواهی از صاحبنظران و انتشار نظریات مختلف درباره آنها تشخیص میدهند همراه با ارائه دلایل و علل این تشخیص، به عنوان پیشنهاد به مسئولان جراید عرضه کرده و یا به وسیله تشکیل جلسات تبادل نظر از آنان درخواست کنند که نسبت به موضوعات مطرح شده توجه جدی نشان دهند.
2- روزنامهها و مجلات، با جدیت تمام، صفحات مهم و قابل توجهی را به انعکاس نامهها و نظریات مردم به نحو مطلوب و مؤثر تخصیص داده، ضمن اعلام در صفحه اول، پاسخ دستگاههای اداری ذیربط را در کمترین فاصله زمانی بعد از آن انتشار دهند.
تبصره 1 – پاسخ دستگاههای ذیربط باید حتیالمقدرو کافی، مستدل و مستند باشد و مسئولان مطبوعاتی و دولتی در این مورد، هماهنگی و ارتباط مستمر داشته شیوههای مطلوبتر را تعیین خواهند کرد.
تبصره 2 – در گزینش نامهها و نظریات عرضه شده، آنچه به عامه مردم ارتباط داشته و ناظر به مسائل و مشکلات عمومی است، اولویت خواهد داشت.
تبصره 3 – نامههایی که صرفاً اداری است و نیز نامههایی که پاسخگویی به آنها باید از طریق معمول و غیرمطبوعاتی انجام گیرد، از شمول این بند خارج است.
تبصره 4 – همراه با کاربرد این شیوه در روزنامهها و مجلات یادآوری شود که نباید ارباب رجوع، شرح مسائل و مشکلات خود را به جای آن که ابتدا برای ادارات و دستگاههای ذیربط بنویسند، یکسره به مطبوعات ارجاع کنند، در عین حال مطبوعات در حد خود پناهگاه و مرجع تظلم عموم بوده، به نحوی عمل کنند که اگر کسی پاسخ خود را از سوی دستگاههای دولتی نتوانست دریافت نماید، از این طریق بتواند مسئله را پیگیری کرده، انتقاد کند و توضیح لازم را بشنود.
3- اصلح آن است که ترتیبی داده شود تا روزنامهها و مؤسسات وابسته به نظام و انقلاب اسلامی، هفتهنامههای مستقلی را همراه با روزنامه منتشر کنند و در تمامی صفحات آن به نقد و نقادی در زمینهها و موضوعات مختلف علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظایر آن پرداخته مقالات و مطالب انتقادی نمونه و برگزیده را در آن درج نمایند.
تبصره 1- نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در تهیه و تنظیم اخبار و مطالب، روزنامه را وسیله درج نظریات شخصی و یا تسویه حسابهای افراد و شخصیتها و تقویت یا تضعیف سیاسی خطوط و جناحهای مختلف قرار ندهند و برای تحقق این اصل از سوی مسئولان وسایل ارتباط جمعی آموزش ببینند.
تبصره 2- روزنامه و مجله نباید به عنوان وسیله و بهانهای برای مطرح شدن اشخاص و تبلیغ این و آن مورد استفاده شخصی و خصوصی قرار گیرد.
تبصره 3- سیستم خبردهی به نحوی باشد که حتیالمقدور مواضع و دیدگاههای شخصی در قالب آن تبلیغ نشود و واقعیت را فدای نظریات شخصی نکند.
4 – عوامل و زمینههای مطلوب در جهت راهاندازی و تقویت و توسعه مجلات و نشریاتی که در زمینه نقد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و فقهی و نظایر آن به وسیله افراد متعهد، عالم، کاردان و هوشیار به طور مستقل اما برخوردار از حمایتهای نظام فعالیت میکنند یا باید بکنند، فراهم آمده موانع موجود شناسایی و رفع گردد.
تبصره 1 – تسریع در صدور مجوز قانونی برای چنین نشریاتی به دور از تشریفات اداری دست و پاگیر و تلف کننده وقت، حمایت مادی و معنوی از این نشریات و قرار دادن امکانات و تدارکات لازم در اختیار آنها و به طور کلی کمک به ظهور و شکلگیری این قبیل حرکتهای فرهنگی و انتقادی و دفاع از موجودیت و تداوم این حرکات از شرایط مهم تحقق اهداف مورد نظر خواهد بود.
تبصره 2 – بازگرفتن این حربه از دست مخالفین فکری و سیاسی نظام، جذب نسل جوان و تحصیلکردگان، همچنین به دست دادن تعریف و ارائه نمونة واقعی از انتقاد موسوم به انتقاد صحیح و سازنده و رشد دهنده فقط از این طریق میسر است.
د) کتاب
1- در مورد کتاب، سیاست مقابله فکر با فکر و فرهنگ با فرهنگ و کتاب با کتاب ترویج شده و ترتیبی داده شود که با مقدمهنویسی و شرح محققانه و پاسخگویی مستدل و مؤثر به منظور دفع جنبههای منفی و تقویت جوانب مثبت، دامنه آزادی قلم و نشر و انتشار توسعه یابد و نویسندگان به تحرک و ابتکار بیشتر سوق داده شده به تحصیل نتایج مفید و مطلوب امیدوار شوند.
تبصره 1 – هر یک از مواد مندرج در مصوبة “اهداف، سیاستها و ضوابط نشر کتاب” که با این طرح و این عرصه ارتباط پیدا میکند، در این حوزه قرار گیرد و در جهت تحکیم و گسترش آزادی قلم و کتاب بر اساس قوانین و نیز در جهت تقویت روحیه و روش انتقادی همراه با مواد و بندهای طرح حاضر به اجرا درآید.
تبصره 2- آنچه در عرصه بیان تصویری(در سینما و تلویزیون) مطرح شده در عرصه کتاب نیز معتبر و لازمالاجرا است و عکس این معنا(با توجه به ویژگیها و تمایزات بیانهای مکتوب و تصویری و …) میتواند مصداق داشته باشد.
ه) مراکز آموزشی
1 – وزارتخانههای آموزشی (وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و آموزش ع—-الی و…) ترتیبی بدهند که تمرین و ممارست علمی و تحمل آرا و نظریات مختلف از دوران دبستان آغاز شده، در دانشگاه نیز ادامه داشته باشد.
2- معلمان و دبیران در پرورش روحیه آزادمنشی و شجاعت اظهار نظر و استقلال رای را در میان کودکان و جوانان نقش عمده و تعیین کنندهای دارند. وزارت آموزش و پرورش در زمینه کشف شیوههای هرچه بهتر و علمیتر از طریق برگزاری جلسات و سمینارها و صدور دستورالعملهای مشروح و مستدل، اقدام خواهد کرد.
3- هر معلم و دبیر میتواند به عنوان موضوع انشأ یا در قالب نامهنگاری خصوصی از دانشآموزان بخواهد که نظریات و انتقادات خود را در مورد رفتار و نحوه کار آموزگار و استاد مطرح کنند و بدین صورت روش و منش آزاداندیشی و نقادی و مباحثه و مواجهه منطقی و برهانی را در میان آنان ترویج نماید.
4- نشریات دیواری و غیردیواری، تئاتر و نمایش، مجالس عمومی بحث و گفتگو و نیز مباحثه دو دانشآموز در کلاس درس در مورد یک موضوع انتخاب شده علمی یا سیاسی و اجتماعی میتواند به عنوان شیوهها و راههای مناسب در جهت پرورش قوه تفکر و ژرفاندیشی و تقویت روحیه آزادی و نقادی و هم چنین تمرین مناظره و مبادله سالم فکری و فرهنگی بر اساس موازین و مبانی مسلم عقلی و عقیدتی در میان دانشآموزان مورد استفاده قرار گیرد.
5- واداشتن دانشجویان به کارهای تحقیقی و پژوهشی به منظور آگاهی عمیق و همه جانبه آنان از آرا و نظریات مختلف و برقراری جلسات مباحثه علمی به منظور حلاجی و نقادی آرا و نظریات مذکور به دور از جنجال و اتهام و انتشار نشریات ویژه نقد و بررسی در محیط دانشکدهها و برگزاری سمینارها و گفتگوهای فعال و عالمانه، از امور ضروری و لازمالاجرا در دانشگاههاست.
تبصره 1- عادت دادن اهل مطالعه و دانشجویان به مطالعه کتب دیگران و آگاهی از اقوال و آرای مختلف، معمولاً موجب قوام و دوام فکری و به اصطلاح واکسیناسیون و مصونیت فرهنگی در قبال تهاجمات خواهد بود و اساساً آزادی و آگاهی لازم و ملزوم یکدیگر بوده به طور جداگانه قابلیت تحقق نخواهد داشت.
تبصره 2- شورای عالی انقلاب فرهنگی در جهت تحقق این شیوهها و توصیهها، با رؤسا و اساتید و دانشجویان دانشگاهها به منظور تبادل نظر و یافتن راه حلهای مناسب و ابتکاری، جلسات توجیهی مستمر خواهد داشت.
تبصره 3- مفاد تبصره 2 در مورد مدارس و دبیرستانها نیز اعمال میشود.
6- حوزههای علمیه و مراکز تحصیل و تدریس علوم دینی، همواره بهترین نمونههای مباحثه علمی و آزادی و شجاعت در اظهار نظر اجتهادی را ارائه دادهاند و لازم است که این سنت تاریخی در قالبهای جدیدتر و جذابتر تداوم پیدا کرده تحت تأثیر نوعی سیاستزدگی و محافظهکاری و مصلحت اندیشی از میان نرود و در هر مورد آرا و احکام مختلف به مباحثه گذاشته شده با شجاعت مطرح گردد.
تبصره – گفتگو و تبادل نظر میان اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیران و مدرسان و طلاب حوزهها، به منظور همکاری بیشتر در جهت شناسایی راهها و شیوههای تحقق سنت مذکور و نمود عینی دادن به این آرمان بزرگ و سازنده و نتیجتاً بهرهگیری متقابل حوزه و دانشگاه از روشها و شیوههای یکدیگر مفید و مؤثر خواهد بود.
فصل پنجم – مؤخره
الف) سوءاستفاده کنندگان از آزادی(جنبههای منفی آزادی)
1- مردم و مسئولین، همواره مراقب افراد، گروهها و صاحبان قدرتهای ضداسلامی و ضدانقلابی که فرصتطلبانه و زیرکانه از آزادیهای مشروع و مردمی به سود منافع خویش و به منظور براندازی نظام سوءاستفاده میکنند خواهند بود.
سوءاستفاده کنندگان از آزادی در جامعه اسلامی و انقلابی ما عمدتاً عبارتند از:
الف) دولتها و قدرتهای مهاجم و سلطهطلب جهانی
ب) رژیمهای وابسته و ضدمردمی
ج) سلطنتطلبان
د) آنان که منافع خود را بر اثر انقلاب اسلامی از دست دادهاند
ه) گروههای سیاسی مدعی و شکست خوردة چپ و راست
2- گروهها و قدرتهای مذکور به دلایل ذیل از آزادی سوءاستفاده میکنند(عوامل و زمینههایی که ذیلاً ذکر شده است موجب تسیهل و تسریع در سوءاستفاده از آزادی توسط طیف مذکور در بند 1 خواهد شد)
الف) بسیاری از بهرهگیران و استفاده کنندگان از کتاب و مطبوعات و فیلم و … شناخت جامع و صحیحی از اسلام ندارند.
ب) نسل جوان و تحصیل کرده و دانشگاهی در عین آشنایی با اسلام معمولاً به فرهنگ غربی و واژهها و اصطلاحات و مباحث و تعاریفی که از آن سو ارائه شده است، عادت کردهاند.
ج) اصول و اهداف و معیارهایی که انقلاب اسلامی میخواهد در جامعه تحقق دهد با امیال و خواستههای عادی برخی از افراد، معمولاً مغایرت دارد.
د) حکومت اسلامی در عین کسب موفقیتهای عظیم با مشکلات و تنگناهای مهمی که به برخی از اهم علل و عوامل آن ذیلاً اشاره میشود روبروست:
1- میراث برجای مانده از رژیم سابق و سیاستهای استبدادی و ضدمردمی و ضداستقلالی آن رژیم که در طول پنجاه سال اجرا شده و عواقبش دامنگیر انقلاب شده است.
2- تهاجمات وسیع استکبار جهانی و ارتجاع منطقه و عمال و وابستگان خارجی و داخلی آنان
3- فقدان تئوری و برنامه جامع، مدون و روشن در ادارة سیستم و دستگاههای کشور
4- بیتجربگی و بعضاً ناشیگری مدیران و مجریانی که علیرغم تحصیلات عالیه و شناختهای سیاسی و اجتماعی و اعتقاد دینی، دارای تجربه کافی و کارساز نیستند.
5- مشخص و صریح نبودن جهتگیری حرکت جامعه در مورد محرومین و مستضعفین و طبقات مرفه در عمل و ابهام در مفهوم عدل و عدالت اجتماعی و شیوههای وصول به آن و اختلاف نظر جدی و منفی در میان برخی از مسئولین و نتیجتاً عدم توانایی کافی در اقناع افراد و توجیه و تعلیل دعوت مکرر آنان به تحمل و شکیبایی و انتظار و امید به آینده
تبصره – باید توجه داشت که گروهها و طیفهای ضدانقلاب و مخالف، نارساییها و تنگناهای مذکور در فوق و امثال آن را نه به منظور شناسایی و حل مشکلات و حفاظت از نظام بلکه به منظور براندازی و سرنگونی آن مطرح میکنند و آن را ابزار جلب و جذب دیگران قرار میدهند.
ب) آزادی در وضعیت مطلوب و موجود
1- آزادی ایدهآل و مطلوب نهایی در جامعه اسلامی آن است که تا حدی که تجاوز از آن موجب هرج و مرج یا تضییع حقوق قانونی دیگران میشود گسترده بوده و مشروع و محترم شمرده شود.
تبصره – روشن است که مواردی مانند آنچه در تبصره 2 قسمت ب بند 3 ذکر شده است از اصول فوق مستثنی است.
2- تحقق آزادی به نحو ایدهآل و مطلوب، چنان که در قسمت الف بند 3 به آن اشاره شده است، در وضعیت کنونی مشروط به حصول شرایط ذیل است:
الف) موجودیت نظام از طریق جنگ یا کودتا و مانند آن در خطر نباشد.
ب) نظام اسلامی به قدر کافی دارای افراد کارآمد و نیروهای کاردان باشد.
ج) ثبات جامعه به حدی باشد که امکان تولید فکر و کالاهای فرهنگی و اقتصادی و .. .به دست انقلابیون متعهد و مؤمن وجود داشته باشد.
تبصره – باید توجه داشت که لازمه رسیدن به چنین وضعیتی نیز محترم شمردن و مراعات آزادی است، زیرا برای تحقق آزادی ایدهآل و مطلوب نهایی باز هم وجود آزادی قانونی، لازم است.
3 – برای تحقق آزادی در وضعیت کنونی باید نکات ذیل مورد توجه قرار گرفته و مراعات گردد:
الف) محارب از غیرمحارب، و نیز آن که نه محارب و نه مخالف نظام اما منتقد یا مخالف دولت و برنامههای آن است، همچنین مخالف نظام اما منتقد و منطقی و نیز متجاوز از قانون و ملتزم به اجرای قانون از یکدیگر تفکیک شده، مسئولین برای هر صنف از آنها جایگاه مناسب، حد و مرز مشخص و درجات معینی قائل باشند.
ب) مدافعان انقلاب و اسلام و نظام و به عبارت دیگر خودیها در حوزة نقد و انتقاد، از مخالفین و ضدانقلابیون و فرصت طلبان تفکیک شوند و انتقادات و خیرخواهیهای آنان با گفتار و کردار دسته دوم یکسان تلقی نشود.
تبصره 1- مخالفانی که دستگاههای رسمی و تبلیغاتی، نظریات آنها را مطرح نکرده و از آنان به اصطلاح چهره نمیسازند، میتوانند قانوناً جایگاه مشخص و محدوده معینی برای طرح نظریات خود به شرط مراعات ضوابط قانونی داشته باشند.
تبصره 2- ضدیت و تهاجم نسبت به اصول اساسی و مبنایی نظام جمهوری اسلامی قطعاً نمیتواند آزاد شمرده شود، اما بهتر است که بحث و گفتگو در این موارد، در برخی مراکز و محافل آموزشی و علمی و تحقیقی به شرط آن که موجب تحریک دیگران به مخالفت علنی و عملی نباشد خصوصاً برای مدافعان انقلاب و اسلام و نظام، آزاد باشد.
ج) سرنوشت انقلاب و اسلام از افراد تفکیک شود و هرچند در مواردی این دو با هم آمیخته است، اما در موارد بسیار لازم است انتقادات وارده به افراد، تحمل شده و لزوماً به معنای تضعیف انقلاب و نظام تلقی نشود.
د)از ایجاد یا پذیرش فضای تصنعی و جو صرفاً احساسی و غیرطبیعی فشار در جامعه پرهیز گردد و تضمین عملی و رفتاری لازم برای دفاع از حریم آزادیهای قانونی ارائه شود و مسئولین خصوصاً در مواردی که برای الزامی کردن (واجب یا حرام کردن) مباحات در جامعه اسلامی تلاش و جوسازی میشود از آزادی و حقوق فردی و اجتماعی بهطور جدی دفاع نمایند.
ه) انتقادکنندگان و استفاده کنندگان از حق مشروع و قانونی آزادی، با افزایش تجربه و تمرین و اطلاعات و آگاهیهای لازم، از ذهنگرایی به معنای منفیای که رایج است پرهیز نمایند و بر اثر بیتجربگی و خیال پردازی و عدم اطلاع کافی از علل و عوامل مشکلات و تنگناها، مسئولین دلسوز و خدمتگزار را با محدودیت و فشار مواجه نکرده و نتیجتاً به دلسردی و انفعال نکشانند.
تبصره 1- برای این منظور، برقراری ارتباط فعال و منظم و دوطرفه میان دستگاههای خبری و تبلیغاتی و وسایل ارتباط جمعی با مسئولان و مجریان به منظور تبادل نظریات و اطلاعات طرفین، ضروری است.
تبصره 2- برخورد مثبت و مشوق از سوی مسئولین با انتقادات دلسوزانه و منتقدین خیرخواه و ارائه مکرر نمونههای صحیح انتقاد و پرهیز از مقابله به مثل در موردی که انتقادکننده به اشتباه یا تندروی افتاده و نیز پاسخگوئی مستدل و مستند و توأم با ارائه اطلاعات صحیح، به انتقادکننده یکی دیگر از نکات لازمالرعایه و مؤثر در تصحیح روابط متقابل مسئولان و مجریان امور با دیگران است.
و) انتقادکنندگان اعم از مسئولین و دیگران در طرح مطالب و نقادیها انواع مخاطبهای موجود و طیفهای مختلف و انبوه افراد عادی و غیرسیاسی را ملاحظه کرده خصوصیات آنان را مورد نظر قرار داده و توجه داشته باشند که بهرهگیرندگان از حق آزادی و به اصطلاح «مصرف کنندگان محصولات آزادی» چند دستهاند و چه تفاوتها و ظرفیتهایی دارند و لازمه توجه به نیازها و ویژگیهای هر دسته چیست.
این طرح در 36 بند و 34 تبصره تنظیم و در شورای فرهنگ عمومی تصویب شدهاست.